هات تاپیک(hot topic)

هات تاپیک(hot topic)

مطالب داغ-دانلود موزیک ویدیو -دانلود فیلم-دانلود سربال-دانلود نرم افزار -دانلود آموزش -دانلود بازی (hot-music video-movie-series-software -learning-games)
هات تاپیک(hot topic)

هات تاپیک(hot topic)

مطالب داغ-دانلود موزیک ویدیو -دانلود فیلم-دانلود سربال-دانلود نرم افزار -دانلود آموزش -دانلود بازی (hot-music video-movie-series-software -learning-games)

آموزش رایگان nlp به صورت صوتی

در دنیای امروز با پیشرفت علوم بشر بیشتر پی به قابلیت ها وتوانایی های انسان برده است . یکی از علوم موفق nlp می باشد که شما 

کاربران و بازدید کنندگان گرامی می توانید . در باره ی این علم در این صفحه :  چیست ؟ nlp  اطلاعات بیشتری را به دست آورید . 

اما در این پست فایل های آموزشی  صوتی nlp رو قرار میدهم که به صورت رایگان برای شما عزیزان قابل دریافت می باشد . 

این آموزش ها توسط دکتری سعیدی  تدارک داده شده است . ترم 1- 31 قسمت 

کاربران و بازدید کنندگان گرامی به دلایلی فایل ها به صورت نامنظم قرار داد ه شده در اسرع فرصت ترتیبشان نیز چیده خواهد شد فعلا عزیزان علاقه مند به بحث های اینگونه  میتوانند این قسمت ها را دانلود کنند تا آپلود فایل ها کامل شوند. بروز رسانی1 اسفند

روز1:nlp1   -                 روز17:nlp17   -                                     

 روز2:nlp2                    روز18:nlp18                                                        

   روز3:nlp3                    روز19:nlp19                                                                      

  روز10:nlp10            روز20 :nlp20                                      

     روز11:nlp11          روز 21 :nlp21                                                                                            

-    روز12:n                 روز22: nlp22   -                                                                    

  روز13:nlp13             روز23:nlp23                              

    روز:14nlp14             روز 24:nlp24                                

   روز 15:nlp15               روز25:nlp25            

   روز16:nlp16                 روز 26:nlp26         

 روز 27: nlp27                   روز 28:nlp28  

-  روز 29:nlp29                   روز 30:nlp30   -               

       بازدید کننده ی گرامی به دلیل صرف وقت وهزینه ی بسیار لطفا صبور 

   باشید . و درصورت مواجه شدن با تبلیغ 15 ثانیه ای آنرا رد کنید 

      این کار را صرفا برای دلگرمی بیشتر ما انجام دهید        

nlp چیست؟ کانال دکتر سعیدی در آپارات

در کانال ان ال پی دکتر سعیدی میتوانید به طور کاربردی یادبگیرد و در زندگی روزمره اتان استفاده کنید .

لینک کانل :

aparat/nlplife

قابل توجه عزیزان لینک های دانلود آپلود بوی و ترین بیته تمامی جلسات به زودی برای علاقمندان به nlp گذاشته خواهند شد .

در ادامه ی مطلب می توانید از تاریخچه ی ان ال پی اطلاعاتی کسب کنید  . و اینکه چگونه به کار می آید .


 

ادامه مطلب ...

تغییر نگرش

مقدمه : در این مقاله به بررسی نگرش می پردازیم و یکی از انواع نگرش ها یعنی روشنگری و در مقابل آن دگم اندیشی قرار دارد . روشنگری در واقع ثمره ی گذر غرب از دوران مسیحیت قرون وسطا و بارز ترین مشخصه ی آن عقاید اسکولاستیک حاکم بر جوامع آن روز ها بوده است. در واقع ما می توانیم ، روشنگری را تولد دوباره یا همان  رنسانس بنامیم . زمانی که دنیا دگرگون شد . مسلمانان آهنگ پس رفت  کوک کردند و دنیای غرب با سرعت رو به جلو پیشرفت . اما می رسیم به بحث اصلی مقاله نگرش چیست ؟  معادل واژه Attitude در فارسی، نگرش، ایستار، طرز رفتار، طرز تلقّى، پنداشت، طرز تفکر بر اساس مفروضات پیشین و مانند آن­ها ترجمه شده است. نگرش یا طرز تلقی عبارت از آمادگی برای واکنش ویژه نسبت به یک فرد، شیء، فکر یا وضعیت است. بعد از اینکه با مفهوم نگرش آشنا شدیم . می پردازیم به یکی از ابعاد نگرش یعنی روشنگری که فصل بسیار مهمی  را در تاریخ بشر رقم زده است . در ابتدا با سوالی بسیار مهم آشنا می شویم . روشنگری چیست ؟  روشنگری که به تدریج در قرن هیجدهم میلادی به صورت فرایندی پور تکاپو و تاثیر گذار در آمد ، به طور عمده در فرانسه و آلمان ظهور کرد . نامداران بزرگ روشنگری عبارت بودند از:بیکن، مونتسیکو،دکارت ، لاک ، نیوتن ، وولتر ، روسو ، دیدرو ، دالامبر، هولباخ و کانت . در میان طیف گسترده ی کوشندگان روشنگری ، هم فیلسوفان تجدد گرای جای می گرفتند، هم اندیشه وران الهی وهم ادیبان،شاعران و خطیبان . در فرایند روشنگری ، جایگاه و حقوق انسان ، خرد خود بنیاد ، خود اندیشی ، نقادی دانش تجربی بر پایه ی مشاهده و آزمایش ، و استقلال دو نهاد دین و سیاست از یکدیگر مورد تاکید قرار گرفت . نو اندیشان دینی و سیاسی ، بر شکاکیت وپرسشگری نقادانه در حوزه ی دین و اخلاق نیز تاکید می کردند.

بی تردید تلاش های اندیشه وران در سایه سار آزادی های مدنی در انگلستان ، به غنا و فربهی فرایند روشنگری افزود . در آلمان ، روشنگری سیمایی متفاوت از فرانسه و انگلستان داشت. اندیشه وران آلمانی ، بدون اعتنای جدی به یافته های  فلسفه ی تجربی ، بیشتر با آراء و اندیشه های انتزاعی و نظری سرگرم بودند . در قرن نوزدهم میلادی ، پرچم اندیشه ی روشنگری در دستان هگل ،هاینه ، انگلس و مارکس قرار گرفت . در قرن بیستم اندیشمندانی چون آدرنو و هور کهایمر به باز اندیشی در باره ی نظریه ی روشنگری پرداختند . و به این نتیجه رسیدند . که ایده های روشنگری همچو ، آزادی ، حقیقت ، انسان گرایی و مدارا ، از گوهر خویش تهی گشت است . لوکاچ . مارکوزه نیز در شمار بازنگران نظریه ی روشنگری قرن بیستم قرار دارند .

مفهوم روشنگری ؟

روشنگری چیست؟ آندری اس تایم فیلسوف الهی پروتستان ، در تعریف روشنگری گفته است: ((اصطلاح مفاهیم بر اساس موازین حقیقت ناب )) . کانت ، روشنگری (( خروج آدمی از نابالغی به تفسیر خویشتن خود )) تعریف می کند نابالغی را ((ناتوانی در به کار گرفتن فهم خویش بدون هدایت دیگری )) می داند. به اعتقاد کانت ((خود اندیشیدن )) اصل بنیادین روشنگری است . از تعریف کانت بر می آید که او

تفکر مستقل و پویا را اساس روشنگری می داند. تفکر مستقل و پویا ، در گرو آزادی اندیشه است . اندیشمندان روشنگری برای این مفهوم هیچ گونه حد و مرزی قائل نیستند . آنان معتقدند که در پرتو روشنگری باید همه چیز را مشاهده کرد و شناخت . روشنگری در پرسش از ماهیت چیز ها ، چنان که گفتیم . روشنگری در پرسش از ماهیت چیز ها ، چنان که گفتیم ، هیچ گونه محدودیتی را به رسمیت نمی شناسد . بنابر این پرسش های روشنگری همه پرسش های  فلسفی هستند . که به طور همزمان ، حقایق مسلم ، و اصول ثابت و بدیهیات حتی خود فلسفه را مورد چالش قرار می دهند. و در پی یافتن پاسخ هایی به سر می برند . که همگی حول محور مسائل انسان دوران جدید است .

مولفه های روشنگری :

انسان گرایی  :

اصالت بشر و توجه به حقوق و آزادی های بشر ، در کانون نظریه روشنگری قرار دارد . روشنگری می کوشد محوریت واهمیت بشر را درر عالم ، با نگاهی فلسفی تصویر کند و جایگاه انسان را به روشنی بنماید . روشنگران دریافته اند که انسان به گونه ای ددمنشانه تحقیر شده و منزلت او در خطر قرار گرفته است . پدیده ی روشنگری ، تکاپویی در برابر بشر ستیزی و لگد مال کردن ارزش های انسانی ، از سوی خداوندان شمشیر ، مکنت و تزویر بود . شکل های گوناگون بردگی و بهره برداری ابزاری از انسان و اعمال خشونت ، می توانست وجدان های بیدار و اندیشه های بلند را به چاره اندیشی برای نجات بشر بر انگیزد . اهمیت یافتن حقوق بشر، بازتاب تامل در وضعیتی بود که جایگاه انسان را تا حد (((شیء )) و ((ابزار )) دست قدرتمندان فرو کاسته بود .

تنگنا های شناخت بشری  :

نگرش انسان به عنوان موجودی آزاد ، مختار و خرد ورز ، در مغرب زمین از پیامد ای دوران روشنگری است . اکنون پرسش که روشنگری حدود فم آدمی را تا کجا می داند . با رهیافت تجربه گرایی به موضوع معرفت شناسی ، در می یابیم . که فم آدمی در روشنگری، فهمی محدود و نسبی است . درست است که روشنگری بر خرد بشری تکیه بسیار می کند . ،اما این تاکید و پافشاری ، به هیچ وجه به معنای قبول و درک و فم مطلق بی حد و مرز برای بشر نیست . قلمروی ((امپراطوری کوچک )) ذهن بشر ، از نظر هیوم ، محدود ای

بیش از تجربه ی انسانی ندارد. ممکن است به هیوم ایراد بگیریم . که محدودیت فهم بشر ، از یک سو ، و اینکه به(( طور قطع )) حدود و فهم بشر فقط و فقط به قلمرو تجربه محدود می شود ، از سوی دیگر ، دو گزاره ناسازگار به نظر می آیند. ؛ اما به این معنا که معرفت بشری در روشنگری ، معرفتی محدود و همراه با حد ومرز است ، تردیدی باقی نمی ماند .

تساهل و مدارا :

اگر معرفت ما نسبت به امور ، محدود و غیر مطلق است . – که این معنا از محدودیت ذهن بشر سر چشمه می گیرد . – پس در برابر نظریات گوناگون باید راه بردباری مدارا پیشه کنیم . از بطن این نظریه ، اصل تساهل . مدارا زاده می شود که به موجب آن ، میبایستی بیان و انتشار نظریات ، آراء و دیدگاه گوناگون تحمل شود . تا بتوان بر پایه ی تعاطی اندیشه ها و تضارب آراء ، با محک نقد روشمند حجاب از رخسار زیبای حقیقت بر گرفت . در این جهان بر گرفت در این جهان و در میان ما انسان ها ، هیچ کس ((عقل کل )) و(( دانای خطا ناپذیر )) نیست .

حقوق بشر :

در عصر روشنگری ، انسانی جدید در آراء و اندیشه های فیلسوفان و انسان شناسان متولد می شود . که غایت ذاتی و فی نفسه است . و رعبت ارباب قدرت و بنده خدایگان نیست . کانت در این هنگام ، بشر را به منزله ((غایتی فی نفسه )) در نظر می گیرد . که که(...هیچکس نباید او را صرفا به مثابه ی وسیله ای در خدمت غایت های فرعی تر تلقی کند.))او حقوق بشر را چیزی جز ((حق مردم به روشن نگری نمی داند؛ زیرا  به زعم او سایر حقوق او ، همه جنبه فردی دارند و اثری که بر  انقلاب می گذارند ، بسته به روشن نگری مردم است )).

آزادی:

آزادی ، به ویژه آزادی اندیشه ، از شالوده های اصلی در فرایند روشنگری است . کانت ناتوانی در به کارگیری فهم را در اثر ((کمبود اراده ودلیری )) بشر می داند . و نه کمبود فهم . انسان در روشنگری در نگاه کانت ،انسانی خود اندیش است که برای اندیشیدن ، نه از کسی اجازه می گیرد . و نه از کسی تقلید می کند . چنین انسانی ، قواعد و احکام باز دارنده اندیشه را در هم می شکند و با(( خود اندیشی ))، گام در وادی تفکر می گذارد . کانت که  معتقد است روشنگری به هیچ چیز جز آزادی نیازمند نیست ، نگرانی خویش را از عوامل محدود کننده آزادی ، پنهان نمی دارد . تمامی عوامل محدود کننده ی آزادی در یک چیز اشتراک نظر دارند. و آن منع خرد ورزی است . ((اندیشیدن آزاد)) آنگاه که از سوی طبیعت بارور و شکوفا شود ، کم کم بر نحوه تفکر مردم اثر می گذارد و دنتیجه ی آن ، مردم در ((عمل به آزادی )) توانا تر می شوند. . این اندیشیدن آزاد ، آنگاه که از سوی طبیعت بارور و شکوفا شود ، کم کم بر نحوه تفکر مردم اثر می گذارد و در نتیجه ی آن ، مردم در(( عمل به آزادی )) توانا تر می شوند . این اندیشیدن آزاد ، بر اصول حکمت نیز تاثیر می بخشد ؛ حکومتی که ((به سود خود میبیند که با انسان ، که دیگر چیزی بیش از یک ماشین به شمار می آید ، چنین رفتاری کند در خور اوست )). کلید راهیابی به رواق روشنگری ، آزادی است ؛ اما به نظر اندیشمندان عصر روشنگری ، آزادی روشنگری، آزادی در حدود قانون است. روشنگری به هیچ وجه جانبداری بی حد وحصر    نیست .

عدالت وحقیقت جویی:

روشنگری در نگاه یوهان بنیامین ارهارد غایت جامعه مدنی است . او با رد سعادت محور بودن قوانین اساسی وناکام خواندن قوانینی ک سعادت مردم را وجهه همت خویش قرار داده اند ، معتقد است که دست یابی به سعادت به دست خود بشر فراهم می شود. ارهارد،هدف بنیادین روشنگری را رساندن مردم به عدالت ، و نه خوشبختی ، می داند . اندیشمندانی همچون گوتهلد افرایم لیسنگ (1781-1829) نیز بودند که هدف غایی روشنگری را کوشش صمیمانه و  خستگی ناپذیر در راه جستو جوی حقیقت معرفی می کردند . به نظر این اندیشمندان ، حقیقت را نمی توان فرا چنگ آورد . حقیقت دست یافتنی نیست، حقیقت جستو جو کردنی است.  حقیقت ناب فقط در اختیار خداوند است .

خود اندیشی  در دین :

روشنگری از دین ، مسیحیت را درنظر دارد . روشنگران ((دین ستیز )) نیستند ، اما جانبدارمحدود ساختن نش دین در مسائل عبادی ، و فروچیدن دامن روحانیان کلیسا از پیکر جامعه و سیاست اند . گرفتاری روشنگران در این است که روحانیان کلیسا، خود را قیم مردم می دانند و به تعبیر کانت ، مردم را موجوداتی نابالغ می انگارند که باید به جای آنان  بیندیشند و برای آنان تصمیم بگیرند . ((نقد صادقانه )) در تمام زمینه ها ، حتی در قلمرو دین ، می تواند ابعاد ولایه های معارف دینی را آشکار سازد و گوهر ناب حکمت الهی را بنمایاند و قوت منطق و استحکام پیام های دینی را بر ذهن حقیقت جو نشان دهد . روشنگری با دین به ستیزه بر نخاست ، بلکه با(( مذهب سازمان یافته )) به چالش برخاست . در روزگار ما ، رسم بر این است که گناه دنیا گرایی و محدود کردن قلمرو دین به امور عبادی و امور مذهبی را معمولا به پای تجدد گرایان و روشنگران می نویسند.  اینگونه داوری ، غلط و کاملا اشتباه است . گناه اصلی پدیده ی دنیا گرایی و خارج کردن دین از قلمرو امور سیاسی و اجتماعی ، امری است کاملا ضروری زیرا که هیچ شریعتی برتری بر انسانیت ندارد. برای واضح شدن این موضوع که منظور از این جمله چیست یک مثال ضروری می نماید . و آن این است . زمانی که یک انسان دایه دار سپیده ی صبحی دوباره باشد . یک نکته کاملا بارز و آشکار است . او یک انسان است . و انسان از خطا مصون نیست  پس یهتر است . قوانینی که از لایه های دینی و الهی در نظر گرفته شوند . از لحاظ حقوق بشری و حق انسانی یک انسان وضع شود . حال دلیل ما برای این ادعا چیست ؟ تنها یک دلیل ساده و آن این است که قوانینی که منشا وحیانی دارند . می توان از آن ها تفسیر نادرست کرد.

یکی از انواع نگرش به انسان که در ابتدای قرن نوزدهم رواج یافت . نگاه فمینیستی بود . فمینیسم چیست؟ سوالی که با توضیحات بالا برای شما پدیدار گشت و اما فمینیسم مجموعه ای گسترده از نظریات اجتماعی ،جنبش های سیاسی ، و بینش های فلسفی است . که عمدتا به وسیله ی زنان صورت گرفته . فمینیسم بیشترین تمرکز خود را معطوف به تهدید نابرابری های جنسیتی و پیش برد حقوق ، علایق و مسایل زنان کرده است . فمینیسم زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند . که زنان در جوامع مرد محور ، سرکوب می شوند. در طی یک قرن و نیم ، جنبش رو به رشد زنان هدف خود را تغییر ساختار های اقتصادی –اجتماعی و سیاسی مبتنی بر تبعیض جنسیتی علیه زنان قرار داده است . فمینیست های اولیه را به اصطلاح ((موج اول فمینیسم )) می نامند . نهضت های حق طلبانه زنان تا سال 1960 جزو موج اول هستند . اولین آثار زنان در این موج از نقش محدود زنان انتقاد می کند، بدون اینکه لزوما به وضعیت نامساعد آن ها اشاره کند یا مردان را از این بابت سرزنش کند . موج اول فمینیستی با روشنگری های مری ویلستون کرافت وبیانیه ی 300 صفحه ای اش در سال 1972 در انگلستان آغاز شد . یکی از کمپین های عموما موفق فمینیست ها ،جنبش دست یابی به حق رای بود . که به وسیله ی فعالانی چون املین پنکهرست رهبری می شد . پنکهرست جزو دسته ای از زنان بود . که پیش از جنگ جهانی اول در کمپین بعضا خشونت آمیزی برای دست یابی به حق رای برای زنان فعالیت می کردند. زنان انگلیسی و آلمانی در پایان جنگ جهانی اول به حق رای دست پیدا کردند ، اما در فرانسه و ایتالیا ، تا پایان جنگ جهانی دوم حق رای نداشتند. با این وجود با استیفای ،حق رای به زنان ،بحث حضور زنان در حوزه ی عمومی پایان نیافت . و مدت ها پس از این بود که زنان توانستند در عرصه عمومی (همجون کار در ادارانت دولتی ) شرکتی فعالتر داشته باشند .در همین راستا و پس از کمپین حق رای زنان ، برخی اززنان موج دومی را به راه انداختند که بر محدودیت های اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر زنان تمرکز داشت . این مرحله از فمینیسم ، به ویژه در فرانسه و انگلستان ، به واسطه ی آثار سیمون دوبووار و ویرجینیا وولف تاثیر گذار بودند. هر دوی این نویسندگان زنان را به پی گیری حقوق فرهنگی خود،  فراتر از صرف حقوق سیاسی ، تشویق می کردند. در اواخر قرن بیستم، نویسندگانی چون جولیا کریستوا ، لوس ایری گیری و سایرین در موج سوم فمینیست ، نویسندگانی چون  دوبووار را به خاطر نادیده گرفتن ساختار های ژرف زبان و ناخودآگاه انسان که به باور موج سوم مانع آزادی زنان است ، نقد کرده اند این نویسندگان تاکید بیشتری بر زنانگی و ویژگی بدن زنان دارند . و بر این باورند که نویسندگان موج دوم ، همچنان مردان را مدل زنان قرار داده اند . و ساختارهای مردانه ی زنان را به قدر کافی وانکاویده اند.  موج سوم در زمینه های گوناگونی بروز پیدا کرده است، اما همچنان ملهم از تم های فمینیسم در موج های اول و دوم خود است . فمینیسم سعی می کند تا ضمن درک دلایل نابرابری های موجود ، تمرکز خود را به سیاست های جنسی ، معادلات قدرت و جنسیت  معطوف نماید . موضوع های کلی مورد توجه فمینیسم تبعیض ، رفتار قالبی ، و مرد سالاری /پدر سالاری هستند . فعالان فمینیست به مواردی مانند: برابری جنسیتی ، حقوق تولید مثلی ، خشونت خانگی ، برابری دستمزد ، آزار جنسی ، و تبعیض جنسیتی می پردازند. جوهره ی فمینیسم آن است . که حقوق ، مزیت ها ، مقام و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم اینکه بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده اند. ولی این به این معنا نیست که تمام فمینیست ها زن بوده اند. تمام فمینیست ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند. ولی در مورد علل این ستم دیدگی و روش های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد . و همین مساله موجب همراهی فمینیسم با پسوند های متفوت شده است. فمینیسم مجموعه ای از حرکات وایدئولوژی ها برای ایجاد کردن بستر های دفاع از حقوق برابر سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی برای زنان و همچنان ایجاد فرصت های برابر برای زنان و دختران در آموزش و پرورش و اشتغال است. واژه ((فمینیسم )) برای اولین بار در فرانسه و هلند در سال 1872 ظاهر شد ، بریتانیا در 1890s  ، وایالات متحده در سال 1910 ، و فرهنگ انگلیسی آکسفورد لیست 1894 را به عنوان سال ظهور برای اولین بار ((فمینیست)) و 1895 برای ((فمینیسم )) استفاده کردند. در اوایل قرن بیستم میلادی و در جریان موج اول فمینیسم وتلاش برای حق کسب رای ، عده ی زیادی از زنان خود را فمینیست نامیدند. واژه ای که با آغاز  دهه های شصت وهفتاد میلادی و اوج گرفتن موج دوم جنبش های اجتماعی جای خودش را در ادبیات ،سیاست ، هنر، تاریخ  ، اقتصاد، حقوق، انسان شناسی و جامعه شناسی نیز باز کرد. در واقع فمینیسم در پی نقد همه ی اندیشه ها بود. در پاسخ به سوال از چیستی فمینیسم ، پاسخی جامع نمی توان داد. گروهی آن را جنبشی سازمان یافته برای به دست آوردن حقوق زنان قلمداد می کنند، گروهی آن را چشم اندازی در پی رفع کردن فرو دستی ،ستم ، نابرابری ها و بی عدالتی ها علیه زنان می دانند. وگروهی نیز آن را یک ایدئولوژی می پندارند. که دفش نه فقط برابری زنان و مردان که دگرگون سازی تمام ساختار ای اجتماعی است.  با وود تعاریف گوناگون ، فمینیست ها همگی معتقدند که به خاطر جنسیتشان به آن ها ظلم شده است. برخی از اشکال اولی ی فمینیسم مورد انتقاد قرار داده شده است. و این موضوع منجر به ایجاد اشکال قومی خاص و یا multiculturalist  فمینیسم شده است.

گونه های مختلف فمینیسم

تعریف هایی که فمینیست ها از فمینیست کرده اند.  تحت تاثیر تربیت ایدئولوژی ، یا طبقه ی آن ها شکل گرفته است. فمینیست های لیبرال بر لزوم برابری در عرصه ی عمومی تاکید می کنند. فمینیست های مارکسیست نظام سرمایه داری را عامل اصلی تبعیض جنسی می دانند. فمینیست های رادیکال ، مرد  سالاری و سرمایه داری را به هم نقد می کنند. و راهکار ارائه می دند. فمینیسم سیاه ـ اکوفمینیسم -  فمینیسم پسا استعماری و پسا فمینیسم نیز نمونه های دیگری از انواع فمینیست هست. که در موج سوم فمینیسم پا به عرصه ی وجود گذاشته اند. فمینیسم گفتمانی است مشتمل بر جنبش ها  نظریه ها و فلسفه های گونا گون که هدف غایی آن به مبارزه طلبیدن نظم موجود و احقاق حقوق زنان برای یک زندگی بهتر است . در حقیقت شاید بتوان گفت: آرمان فمینیست ها در طول مبارزه ی تاریخی خود تبدیل جهان به جای بهتر برای زندگی زنان است. با این حال متاثر از شرایط اجتماعی – سیاسی – اجتماعی اقتصادی و دیگر متغیر های اثر بخش تلاش فمینیست ها بافراز و فرود های بسیاری همراه بوده است . که این موضوع را به خوبی می توان در دغدغه ها و خواسته های این گروه طی مقاطع مختلف مشاهده کرد.

خواسته های فمینیست ها در دوران مختلف :

فمینیست ها نخستین خواستار طیف وسیعی از حقوق قانونی از جمله : حق مالکیت – حق سرپرستی کودک و حق طلاق بودند. از زمان جنگ داخلی تا سال 1920 کم کم تمام توجهات به یک موضوع یعنی حق رای محدود شد. با تولد دوباره فمینیسم دهه شصت دامنه توجهات بار دیگر وسعت یافت . تا گستره ی بزرگتری از حقوق جنسی- حقوق اقتصادی و مدنی را در برگیرد . اما در دهه ی ۷۰ و اوایل ۸۰ فمینیسم آمریکایی بار دیگر خود را محدود به یک خواسته کرد : لایحه ی حقوق برابر . موج بعدی فمینیسم قرن ۱۹ هدف خود را منحصر به حق رای نمود که مورد حمایت گسترده واقع شد. فمینیست ها مسئله ی حق رای را مقوله ی سیاسی مشروع و مورد احترامی تلقی می کردند . نبرد برای تصاحب حق رای بسیار پرهزینه بود . و تا زمانی که این حق در سال ۱۹۲۰ اعطا گردید ، کانالیزه کردن تمام انرژی فمینیست ها در جهت این هدف محدود، جنبش زنان را به خستگی و رکود کشانده بود. ، به طوری که بسیارسی از فمنیست ها در این هنگام فراموش کرده بودند . که حق رای به چه منظور بوده است . احیای فمینیسم در دهه ی ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بار دیگر توجه همگان را به موضوع حقوق برابر زنان جلب کرد . این نهضت جدید در مراحل اولیه خود دارای دو بخش بود. بخش اول شبکه ای از گروه های غیر مرتبط بود . که در اوایل دهه ی هفتاد اوج گرفت . و هدفش افزایش آگاهی عمومی بود . این گروه ها نوعا فاقد ساختار رسمی  بودند. و انرژی خود را بر روی روابط شخصی و امور جنسی متمرکزکرده بودند . بخش دوم جنبش ُ سازمان های ملی زنان را در بر می گرفت . که شامل : سازمان ملی زنان (now) – فراکسیون عدالت طلبان زنان (nwpc) و نیز اتحادیه ی عدالت طلب زنان (weal)، بود . در برخی از شاخه های فمینیسم گرایش های سیاسی مانند: لیبرالیسم و مارکسیسم و سوسیالیستی نیز دیده می شود، حتی پیگیری ویا تمرکز بر روی محیط زیست هم جزو شاخه های فمینیسم می باشد .

مروری کوتاه بر اندیشه های فمینیستی :‌

فمینیسم لیبرال : فمینیسم لیبرال یکی ازشناخته شده ترین گرایش های اندیشه های فمینیستی است ،

چهره معتدل یا رسمی  فمینیسم را نشان می دهد.  و به تبیین جایکاه زنان بر اساس حقوق برابر و موانع

مصنوعی در برابر مشارکت زنان در عرصه ی عمومی که فرا سوی خانه و خانه داری واقع شده می پردازد. فمینیست ها جدایی عرصه ی عمومی و خصوصی ( که مردان بیشتر در عرصه نخستین و زنان در عرصه ی دوم جای دارند. )‌، و فرایند اجتماعی کردن کودکان به گونه ای که بتوانند در بزرگسالی نقشی متناسب با جنسیتشان ایفا کنند ، اکتفا نمی کنند. به نظر فمینیست های لیبرال ، نظام لیبرالیستی با برخورداری از نهاد ها و بهره مندی از حقوق معین قانونی اش بیش اطط هر جامعه ی دیگری اجازه ی آزادی وبرابری فردی میدهد ؛ اما حتی اینجا هم فرصت های برابر ، با نژاد پرستی و تبعیض جنسیتی مخدوش می گردد. تبعیض جنسیتی مثل :‌نژاد پرستی انسان ها را در قالب شخصیتی انعطاف ناپذیر محبوس و اجتماع را از شکوفایی استعداد  اعضا محروم میکند. ، ازآنجا که زنان را دست کم میگیرد . از شکوفایی گرامی ترین ارزش های فرهنگی جلوگیری می کند.  لیبرال ها معتقدند. به بیشتر انسان ها می توان آموزش داد تا منطی بودن انتاد فمینیستی از روابط تبعیض آمیز  اجتماعی را درک کنند.  برنامه های فمینیسم لیبرال  برای برداشتن نابرابری جنسی  عبارت اند از :  ۱:بسیج امکانات سیاسی و قانونی که در حال حاضر برای تغییر وضع در دسترس اند. ۲: تامین فرصت های برابر اقتصادی . ۳: اصلاح نهاد های خانواده ، مدرسه ، و رسا نه های همگانی .  در مجموع تمرکز فمینیسم لیبرال بر اصلاح جامعه است، نه تغییر انقلابی  آن .

فمینیست مارکسیستی :

مبانی و چار چوب نظری فمینیست مارک سیستی برآمده از آراء  مارکس و انگلس است. کتاب(( منشا خانواده  ، مالکیت خصوصی و دولت )) انگلس، منبع کلاسیک فمینیست های مارکسیست است. بسیاری از داده های انسانشناسانه این رویکرد بر اساس نظریات مورگان طرح ریزی شده است. افرادی همون آگوست ببل ، کلارا زتکین  ،الکساندر کولنتای، ایولین رید و لیزا واگل ، صاحب نطران اصلی فمینیسم مارکسیستی به شمار می آیند. این گرایش از اندیشه ی فمینیستی بر اساس الگوی تحلیلی اندیشه ی مارکسیستی به تبیین رایی موقعیت تحت ستم زنان می پردازد. وپس از آن توضیح میدهد که برای تغییر این وضعیت چگونه باید مبارزه کرد . معتقدین به فمینیسم مارکسیستی بر  این نظر اند که اساس ستمی که بر زنان روامی رود ناشی از مالکیت خصوصی ، تقسیم کار جنسی و در آخر نظام خانواده ی مرد سالار است. از دیگر سو، عامل نظام سرمایه داری را باعث این بازتولید نابرابری می دانند. به بیان دیگر دشمن اصلی فمینیست های مارکسیست ، نظام طبقاتی(اقتصادی) است که زنان را در موقعیت های فرو دست جای داده است. استراتژی پیشنهادی  فمینیست های مارکسیست برای تغییر وضعیت موجود ، ورفع نابرابری های جنسیتی  تلاش برای تحقق انقلاب سوسیالیستی  و تاسیس  جامعه کمونیستی است . که تحت لوای آن موقعیت زنان با مردان برابر خواهد شد. بدین ترتیب جنبش فمینیستی باید بر زنان کارگر متمرکز باشد و مبارزه اصلی خود را مبارزه طبقاتی بداند. حوزه عمل فمینیست های مارکسیست ، عرصه ی عمومی است و بیشتر بر طبقات فرو دست جامعه تمرکز دارد . فمینیست های مارکسیست تلاش دارند تا زنان کارگر را به جمع خواهان انقلاب سوسیالیستی ملحق کنند.

فمینیست رادیکال :

یکی از اصلی ترین تفاوت فمینیست های رادیکال با گرایش های فمینیستی  متقدم بر آن نشات نگرفتنش از دستگاه های  دیگر اندیشه است . دستگاه هایی که فمنیست رادیکال ((مردانه)) تلقی می کنند. فمنیست رادیکال به زنانگی ارزش مثبتی بخشیده و زنان را به مثابه ی طبقه ای فرو دست در برابر مردان قلمداد می کند. شاید بتوان گفت : عمده ترین مفهوم در این جریان فمنیستی ((ستم جنسی)) به عنوان کهن ترین و نابرابری است، ستمی که زنان به واسطه ی زن بودنشان متحمل آن می شوند. البته فمینیست های رادیکال تنها به نقد ستمی که بر آن ها روا داشته می شود اکتفا نمی کند. بلکه پیشتر رفته وتمام اشکال سلطه و سرکوب را ناشی از تفوق مردانه اعلام می دارد. فمینیست رادیکال به رغم شباهت های روش شناختی با جریان های سوسیالیستی و مارک سیستی ، از منتقدان جدی آنان به شمار می روند . آنان به جای مسئله ی ((کار وتولید )) ، بر احساسات جنسی و جامعه پذیری زنان تاکید می کنند. و اعلام می دارند هر زنی فارغ از طبقه ، نژاد ،گروه سنی و..... منافع مشترکی با دیگر زنان دارد. توالی منطی چنین تفکری ، تلقی مردان به عنوان یک گروه دشمن و دایی طلبی جنسیتی است؛ امری که خود به نقد ((ناهمجنس گرایی)) نیز منتهی می شود. رادیکال ها اگر چه سلطه طلبی مردانه را نه امری ذاتی ، بلکه ساختاری اجتماعی تلقی می کنند،اما از آنحا که ستم جنسی را عمیقا تثبیت شد میدانند. از مدلی انقلابی برای تغییر اجتماعی دفاع می کنند.

فمینیسم روانکاوانه :

اصطلاح روانکاوی بر گرفته از نظریه هایی است. که فروید در سه مقاله درباره ی نظریه ی جنسی از آن استفاده کرد . و رشد زنانگی را یر اساس ((رشک ورزی به آلت نرینه )) در دختر ، و رشد مردانگی را برحسب عقده ی  ادیپ)) به مثابه ی نفی  مادر دانست. با نقد هایی که فمنیست ها ، به خصوص موج دومی ها ،به فروید وارد آوردند و نظرات روانکاوانه ی او را دارای سوگیری جنسیتی دانستند، که به نظریه های جنسیت معروف شد. فمینیست ها از نظریات روانکاوانه فروید برای توضیح این مساله استفاد ه کردند. که چه طور آموزش های دوران کودکی بر ناخودآگاه انسان تاثیر میگذارد . و در آیند سرباز میکند. نانسی جودوروف ، کارول گیلکیان ،‌کیت میلت و ژولیت میچل  را می توان جزو فمینیست های روانکاو به حساب آورد . به طور مثال: {چودوروف} به نقش مادر در به آغوش کشیدن فرزند و هویت یابی جنسی فرزند از طریق مادر اشاره می کند. و توضیح می دهد که چرا پسران زود تر مستقل شده و دختران علاقه مند به برقراری روابط عاطفی هستند.  ژاک لاکان، یکی دیگر از مقسران روش فروید و از تاثیر گذاران بر فمینیسم روانکاوانه است . که عدم برخوردداری از آلت تناسلی را نمادی فرهنگی می داند.و از تعبیرات زیست شناختی فروید فاصله می گیرد . او در عین حال بر رابطه ی هویت یابی جنسی و یادگیری زبان تاکید می کند . ایریگاری یکی از منتقدان و شاگردان لاکان است . و در کنار هلن سیکسو از بانیان مکتب ((نوشتار زنانه )) شمرده می شود. مکتبی که می خواهد از موضع بدن زنان بنویسد . و زنانه نوشتن را ترویج دهد.

فمینیسم سوسیالیستی:

‌در نتیجه ی مجادلات فمنیست های رادیکال و مارکسیست ،بر سر علت فرو دستی زنان و چگونگی تغییر وضعیت در دهه ی ۱۹۷۰ رایج بود؛ نظریه های جدیدی شکل گرفتند که به فمینیسم سوسیالیستی شهرت یافتند. ژولیت میشل، هایدی هارتمن، و آلیسو ن جگر از جمله صاحب نظران اصلی این گرایش نظری هستند. مقاله ی ازدواج ناموفق سوسیالیسم و مارکسیسم اثر هایدی هارتمن ،از جمله آقار کلاسیک این جریان فکری است. مسئله ی اصلی فمنیست های سوسیالیسم  توضیح چگونگی ترکیب نظام سرمایه داری ونظام مرد سالاری است. به بیان دیگر آن ها معتقدند که برای تحلیل وضعیت فرو دستی زنان و همچنین طراحی استراتژی مبارزاتی برای تغییر وضعیت نباید صرفا نگاهی تک بعدی داشت ؛ بلکه باید مجموعه ای از شرایط و علل در ایجاد موقعیت فرودستی زنان بررسی نمود. از این رو، فمینیسم های سوسیالیسم ،معتقدند برای تغییر وضعیت موجود برای رسیدن به جامعه برابر باید مبارزه ای(( همزمان)) با  نظام مرد سالاری و سرمایه داری صورت پذیرد . بدین ترتیب فضای عمل و حوزه مبارزه از نظر فمنیست ها ی سوسیالیست ، شیوه چند جانبه است . به طور کلی نظریه فمنیستی، هدف  اصلی اش درک نابرابری جنسیتی ، و تمرکز بر سیاست های جنسیت ، روابط قدرت و تمایلات جنسی است.   

در مباحثی که در گذشته  به بررسی آن موضوعات متنوعی هم چون تعریف نگرش- گونه ای از نگرش که منظور ما همان روشن نگری است .  که در واقع در آن بخش به بررسی تغییر نگرش انسانی از دوره ی قرون وسطا به رنسانس پرداختیم . وبعد از آن به بررسی یکی دیگر از تغییرات نگرشی مهم پرداختیم . یعنی همان فمینیسم همانطور که مشاهده کردید . تغییرات در اندیشه ها در بشر امروزی به طور مفصل بررسی شد. اما چه چیز این اندیشه ها را شکل می دهد . و آن چیزی نیست . جز ذهن بشر سازنده ی تمامی تفکرات درباره ی محیط پیرامونش افرادی همچون :اینشتن- گالیله-ادوین هابل- نیوتن – زیگموند فروید و میچو کاکو آن ها با تفکراتشان بر روی کره ی زمین شگفتی بسیاری آفریدند. اینشتن :نسبیت عام و خاص ادوین هابل : تلسکوپ فضایی هابل زیگموند فروید: مفهوم نا خودآگاه میچو کاکو : نظریه ی جهان های موازی .

حال به بررسی آراء یکی از بزرگترین اندیشمندها می پردازیم . و در واقع عقیده ی ایشان که بر این گفته صجه می گذارد . که عقاید ما بر گرفته از یک چیز است و آن نیز جنسیت و گرایش جنسی ماست. در واقع بابررسی نظریات و تفکرات روانشناس بزرگ زیگموند فروید در رابطه با جنسیت ونحوه تاثیر گذاری آ» می پردازیم . یعنی پاسخ به این سوال که: جنسیت چگونه بر انسان ها تاثیر می گذارد .؟ قبل از پاسخ به این سوال بهتر است . کمی با عقاید زیگموند فروید و نوع دیدگاهش به زندگی آشنا شویم . زیگموند فروید شروع کار او با نوشتن اولین مقاله اش با ژوزف بروئر بود. با عنوان مقاله ای درباره ی هیستری فروید بر این عقیده بود که تمامی امراض روحی و روانی ناشی از امراض جنسی می باشد . به طور واضح تر : ساختار انسانی انسان و نوع نگرش انسان بر زندگی که باعث شکل گیری رفتارهایش می شود تماما سر منشاء جنسی دارد . وی و روانکاوانی شبیه به وی برای اثبات ادعای خویش نشان دادند که افرادی که در زندگی جنسیشان ناکام اند. افرادی که دارای بیماری نوروتیک می باشند . نمی توانند . تحمل کنند. افراد نوروتیک بوسیله ی علائم بیماریشان جانشینی برای سایق های ارضاء نشده ی  خود می یابند . که باعث رنج خودشان  یا دیگران می شود. یا به علت اینکه در رابطه ی آنان با محیط اطراف و جامعه مشکل به وجود می آورد، سرچشمه رنج آنان میگردد. همانطور که مشاهده شد. به بررسی کوتاه دیدگاه فروید درباره ی چگونگی تاثیر جنسیت بر نگرش و رفتار شخص پرداختیم .

چگونگی شکل گیری نگرش :

چگونه اندیشه و نگرش یک فردشکل می گیرد.  سوالی اساسی که به آن در ادامه پاسخ داده خواهد شد. مهم ترین مرحله ای که انسان می تواند در شکل گیری اندیشه و نگرش خود داشته باشد. دوران نوجوانی است . دورانی که در آن توانایی شناختی افزایش پیدا میکند . و نوجوان را از دوران کودکی جدا می کند. به این گونه که با تجارب گذشته و بروز توانایی های جدید در نحوه تفکر کردن دیگر به گونه ای که در دوران کودکی فرد می اندیشیده نمی اندیشد. به این صورت که در مورد احتمالات صحبت می کند.۲ در مورد تاثیر موارد گونه گون بر روی هدفی خاص و... و نوجوانی مرحله ای است که در آن نبوغ ،خود را نشان می دهد. وتفاوت های فردی شکل می گیرد. که همه ی این شکل گرفتن ها به گونه ای مستقیم و غیرمستقیم وابسته به نگرش افراد می باشد. اجازه بدهید . بحث را باز کنیم . دو نوجوان را فرض کنید. نوجوان A و نوجوان Bفرض کنید این دو دارای شرایط یکسانی می باشند . از لحاظ مالی و فقط از لحاظ مالی فرد Aمورد حمایت می باشد . اما از حمایت عاطفی خبری نیست . خانواده شخص A با خانواده ی شخص B یکسان می باشد . در واقع صرفا از شخص B داستان هم حمایت عاطفی و مالی و... می شود . البته از آنجایی که حمایت عاطفی را برای فرزند B خود می خرند . به زور . به پول به هر چیز  . و پدر داستان که هم قدرت مالی را دارا می باشد . و هم میتواند حمایت عاطفی و... به زور بخرد . در واقع از فرزند A خودش به شدت متنفر است . اما باز نیز بیشترین منابع مالی را به او اختصاص می دهد . چرا ؟ به یک دلیل ساده زیرا که فرد Aشاید رحم و مروت و شفقت مادرش را داشته باشد. البته آن هم از سر دلسوزی و ترحم . حال بیاید فرض کنیم . فرد Aیک دانشجو هست . و فرد Bنوجوانی در حال تمام کردن دوران دبیرستان ، دانشجوی این داستان شرایط سختی دارا می باشد . ازنظر گروه همسالان تقریبا چیزی شبیه طرد شده است . اما نوجوان داستان ، یک فرد از لحاظ شناختی تقریبا متوسط و حال دارای چیز هایی که مناسب دوران او نمی باشد. یعنی اعمالی که از سر غرور کاذب دوران نوجوانی و بخورد نامناسب با او به ایشان داده شده است. فکر می کنید آخر و عاقبت این نوجوان چیست ؟ به طور کای فرد B ما دنیایی آرام دارد . اما چرا همه چیز را تنها فقط از راه اجبار و دلتنگی به دست می آورد . طبق مشاهدات بنده ایشان در اکثر اوقاتشان در خانه تلخ و عصبی می باشند. و این چیزی است که دیگر با اجبار به دست نخواهد آورد . نتیجه گیری کلی برای فرد B به این صورت خواهد بود که فردی که تنها چیز خاصی شبیه تخلیه روانی برای ایشان کار ساز خواهد بود . و فردی که ضریب هوشی متوسط طبق نتایج آزمایشات عملی و علمی . وحال به بررسی فرد  A می پردازیم . نظرات گوناگونی درباره ی فرد Aمی باشد. به این صورت که تقریبا بیش تر مردم درباره ی ایشان نظر منفی را دارند. این در حالی است که در طی مصاحبه ای که بنده با خود ایشان داشتم . اضهار داشتند: من قبول دارم که برخی از اتفاقات منفی که در زندگیم رخ داده حاصل اشتباهات خودم بوده و قبول دارم . اما اعتقاد دارم درتمامی این ها مقصر من نبوده ام . در طی آزمایشات انجام شده ضریب هوشی این فرد باهوش گزارش شد. این فرد بدترین شرایط روحی روانی و جسمی را داشته اما همواره به حالت میانه از پس آن ها بر آمده . اما به سر بحث اصلی مان می رسیم. تاثیر نگرش : فرض ما در این داستان واقعی بر این بود که توانایی شناختی بر نگرش انسان تاثیر می گذارد . و اما نگرش :فرد با ضریب هوشی متوسط همه چیز و عناوین را با اتکا به نیرویی دیگر  (نیروی انسانی دیگر)‌ بدست می آورد . و همه چیز خود را صرف نیروی جنسی خود کرده است. در حال که ما حداقل این را می دانیم . انسان هایی که نابغه  و یا باهوش اند . کمتر به این چیز ها توجه دارند. در واقع هرچه باهوش تر توجه کمتر از لحاظ جنسی به دنیا خواهند داشت. اما فرد  A با وجود شرایط بدتر با شرایط بهتر کنار آمده و تا حد توان تغییر داده و شرایط کنونی اش را پذیرفته که هم از لحاظ شناختی مرتبه ی بالاتری داشته و هم از دیدگاه ژان پیاژه بهتر عمل کرده است . و ناتوانی ایشان در ارتباطات که و... شامل وضعیت کنونی اش بوده و نه بیماری از آزمایشاتی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که دارای تعامل بالای اجتماعی بالقوه هستند . که صرفا به دلیل شرایطی که خود ایشان اظهار داشتند . : به دلیل نوع نگاه دیگران می باشد . البته هیچ دلیل علمی برای این موضوع پیدا نشد . (در آخر این داستا ن .صرفا برای فهم تفاوت های فردی بوده  است )

تاثیر تفاوت های فردی در نوع نگرش انسان :‌

فرانسیس گالتون بنیان گذار روانشناسی تفاوت های فردی با ضریب هوشی 180  . در این بحث به بررسی تاثیر تفاوت های فردی بر نوع نگرش انسان می پردازیم و جنبه های گوناگون آن را بررسی می کنیم . وهمچنین عوامل تاثیر گذار بر تفاوت های فردی و هم عواملی که از تفاوت ها ی فردی تاثیر می پذیرد. در ابتدا به بررسی ساختار شخصیت انسانی می پردازیم . در واقع سعی می کنیم شمایی درباره ی یک انسان داشته باشیم . انسان ها دارای دو جنس هستند. مذکر و مونث  زن ویا مرد بودن تاثیر به سزایی در شکل گیریی نگرش دارد. آنچه به باور عموم مردم می باشد. این است . که زنان دارای احساسات قوی تر و مردان منطقی تر می باشند. و همانطور که علم این موضوع را مورد تایید قرار می دهد. که زنان جامعه پذیر تر و احساساتی ترند و به دلیل مسائل فیزیولوژیکی و جنسیتی دارای بعد حمایتی فراوانی نیز  هستند. اما مردان بر عکس زنان دارای میزان بیشتری از هورمون جنسی اندروژن که باعث تفاوت های آنها با زنان میشود .وامابرخی از امراض روانی  موجود می باشد. که در نگرش انسان ها تاثیر فراوانی دارد ، امراضی که ناشی از جنسیت می باشد. مثل: هرمافرودیت ها که نه معلوم هست مونث هستند یا مذکر که این موجب دردسر هایی برایشان می شود. و برخی دیگر  از لحاظ جنسیتی مرد ستند ولی رفتار زنانه دارند و یا بالعکس . به این دسته از افراد ترنسجندرها گفته می شود. که به دلایل توارثی یا ژنتیکی به این روحیه ی زنانه یا مردانه ی متضاد دست می یابند. همانطور که در موارد فوق دیدیم به بررسی تاثیر جنسیت بر  نگرش نیز پرداختیم . البته هرچند کوتاه و اجمالی در ادامه خلاصه ای از آنچه گذشت و ارتباط مطالب با یکدیگر می پردازیم. درابتدا به بررسی تعریف نگرش پرداختیم . سپس به بررسی مفاهیم روشنگری و سپس یکی از انواع روشنگری یعنی فمنیست را مورد بررسی قرار دادیم .  و در ادامه دو بحث کوتاه درباره ی چگونگی شکل گیری نگرش و تفوت های فردی در نگرش را مورد بحث قرار دادیم . نتیجه گیری نهایی به این صورت می باشد که انسان شامل ابعاد فیزیولوژیکی و روانی گوناگونی است که بر روی او تاثیر میگذارد.که به اجمال می توان از موارد زیر نام برد:۱: محیط ۲: توارث ۳:ژنتیک . ژنتیک تعیین کننده ی جنسیت ما می باشد . یک جهش ژنی ممکن است . در ما بیماری مانند: ترنس جندر ها به وجود بیاورد. و توارث میل و کشش ما را برای انجام کلیه کارهایی که در زندگی مان انجام می دهیم را ایجاد می کند . و همواره با محیط این تعادل را برقرار می سازد.

منابع

 

 

۱:رضاییان، علی؛ مدیریت رفتار سازمانی، تهران، انتشارات سمت، 1379، ص 202. 

۲:جامعه شناسی زنان ؛ترجمه منیژه نجم عراقی ؛نشر نی

۳:چیستی فمنیسم ؛ترجمه محمد رضا زمردی ؛انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

۴:سیطره جنس ؛نشر نی ، مرتضی مردیها و محبوبه پلک نیا

۵:مبانی فلسفه ی فمنیسم نشر وزارت علوم خسرو باقری نوع پرست

۶:مطالعات توسعه ؛ جفری هینز ، ترجمه رضا شیرزادی و جواد قبادی ،نشر آگه

7:از جنبش تا نظریه ی اجتماعی :تاریخ دو قرن فمنیسم ؛نشر شیرازه

8:درآمدی جامع بر نظریه های فمنیستی ترجمه منیژه نجم عراقی ؛ نشر نی

9:تمدن و ناملامت های آن نویسنده :‌زیگموند فروید ؛مترجم محمد بشیری

10:. آذربایجانی، مسعود و دیگران؛ روانشناسی اجتماعی بانگرش به منابع اسلامی،    تهران، انتشارات سمت،1382، ص136.

11:روشنگری چیست ؟:سید علی محودی :اطلاع رسانی وکتابداری: بازتاب اندیشه ::شهریور 1382: شماره ی – 41 از 34 تا 42

12:روانشناسی کودکان ونوجوانان استثنایی دکتر بهروز میلان فر

13:روانشناسی دوران نوجوانی سیامک سامانی ؛محبوبه ی فولادچنگ

 


 


روانشناسی سالمندان

مقدمه: ما انسان ها یک چهارم عمر خود را میگذاریم تا بزرگ شویم ولی سه چهارم از عمر خود را می گذاریم تا اینکه به پیری برسیم . لذا اکثر مردم بیشترین بخش زندگی خود را در بزرگسالی می گذرانند. باعث شگفتی است ، که اکثر آثار روانشناسی رشد به بررسی دوران کودکی ونوجوانی پرداختند. امروزه سالمندی به عنوان یک پدیده ی جهانی در نظر گرفته میشود. که این امر به دلیل افزایش جمعیت سالمندان جهان می باشد. به گونه ای که طبق آمار سازمان بهداشت جهانی (who) تعداد سالمندان در کشورهای آسیای جنوب غربی از جمله ایران در سال 2000در حدود 7% بوده. در حالی که این تعداد درسال 2030  به 15% خواهد رسید. عوامل بسیاری بر سالمندی موثر می باشد. که باعث می شوند فردی از یک دوره ی سالمندی موفق یا نا موفق بهره ببرد.. از جمله این عوامل می توان به دومورد به صورت کلی اشاره کرد. یکی عوامل روانی و دومی فیزیولوژیکی . از اختلالات روانی این دوره می توان به :افسردگی ها ، استرس ها و مشکلات شناختی را نام برد . به نظر روان شناسان  سالمندی دور های از زاندگی است . که از 60-65 سالگی آغاز می شود. و در آن تغییراتی در اندام های درونی وبیرونی رخ می دهد . و سازگاری فرد با محیط مختل می شود، تغییرات در سوخت وساز بدن ، باعث کاهش فعالیت های عصبی – عضلانی روزمره و دگرگونی در وضع ظاهری اندام ها می شود .  سالمندی به هیچ وجه بیماری تلقی نمی شود. ، بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر در گذر گاه زندگی و مسیر طبیعی رشد هست . سالمند از طریق آشنایی با مسائل ومشکلات دوره ی سالمندی می تواند . خود را از قبل برای مقابله ی صحیح آماده می کند (شفیع آبادی 1382).

نظریات روانی_ اجتماعی :

در نظریه روانی اجتماعی اریک اریکسون هشتمین مرحله و به عبارتی آخرین مرحله تحول روانی اجتماعی برابر است با اواخر عمر یعنی پیری و سالمندی است.  در این مرحله وظیفه رشد وتحول رسیدن به (وحدت خود) یعنی احساس یک پارچگی و تمامیت در زندگی می باشد. به این معنی که شخص زندگی را پذیرا می شود . و آنرا با معنی فرض میکند، .معتقد می شود که بهترین کاری را که در تحت شرایط موجود می توانسته انجام داده است. کشمکش در اواخر بزرگسالی بین( (تمامیت وکمال )) و ((یاس و نومیدی))است . وقتی نومیدی غالب بشود. شخص از مرگ هراسان می شود. و به شدت خواهان فرصت دیگری است . و به شدت خواهان فرصت دیگری است. زمانی که تمامیت وکمال پیروز شود.خردمندی که قدرت نیروی کهولت است می تواند  پدیدار شود. همراه با خردمندی تغییر در هویت رخ می دهد. تلاش برای یافتن معنی در زندگی بزرگسالان در دوره آخر ممکن است از مرحله مرور گذشته ی خود عبور کنند. دانیل جی. لوینسون از نظریه ی خود درباره رشد و تحول بزرگسالی به عنوان ((فصول زندگی انسان )) صحبت می کند . تحقیقی که در ابتدا لوینسون درباره تحول زندگی بزرگسالی انجام داد ابتدا بر روی مردان صورت گرفت(لوینسون و دیگران 1978) لکن تحقیقات بعدی او ومحققین دیگر درباره مراحل تحول بزرگسالی زنان صورت گرفت. ونتایج همانندی مانند مردان را در بر داشت. نظریه ی لوینسون عمدتا از نظریات فروید یونگ و به خصوص اریکسون تاثیر پذیرفته است. و لوینسون خودش به رابطه مراحل تحول اریکسون ومراحل تحول نظریه ی خود اعتراف می کند. لکن اریکسون بر درون شخص تمرکز می کند. در حالی که لوینسون به مرز بین خود وجامعه تاکید دارد. لوینسون در به وجود آوردن نظریه اش ماهیت انسان وجامعه را مورد بررسی قرار داده است . و برای هر دو اهمییت مساوی قائل شده است . در نظریه ی لوینسون بزرگسالی دارای 3 دوره است .اوائل بزرگسالی (17-45)سالگی اواسط بزرگسالی(40-65) اواخر بزرگسالی(بالاتر از 60 سالگی) این دوره ها دارای همپوشی است. و هر دوره با یک مرحله ی انتقالی 5 ساله به مرحله ی بعدی (دوره ی بعدی) می پیوندد. این مراحل انتقالی بین دوره های اصلی معمولا دوره های تغییرا ت مهم دوران زندگی می باشند. زمان و طول هر دوره تحولی که رخ می دهد. از شخص به شخص دیگر از لحاظ زیست شناختی-روانشناختی و شرایط اجتماعی زندگی متفاوت است .

مقدمه ای بر افسردگی سالمندان:

از اختلالات شایع  روانپزشکی دوران سالمندی اختلالات خلقی به ویژه افسردگی می باشد در خصوص بررسی وضعییت افسردگی  در سالمندان مقیم سرای سالمندان بیشترین میزان با 43/7%  مربوط به افسردگی شدید بوده. در حالی که سالمندان مقیم منزل شخصی 56% آنها دارای وضعییت طبیعی بوده اند. افسردگی سالمندان حالتی از بیماری است. که هم در افرادی با سابقه ی قبلی افسردگی اتفاق می افتد. و هم در افراد فاقد سابقه ی قبلی این اتفاق می افتد . قابل توجه است . که افسردگی با افزایش سن در افراد اتفاق نمی افتد. در بررسی های انجام شده توسط کارل و کندی زنان سالمند بیشتر دچار افسردگی می شوند. ولی با افزایش سن تقریبا شیوع افسردگی در هر دو جنس برابر می شود،همچنین اختلالات شناختی نیز  در هر دو جنس شیو ع یکسانی دارد. که این مسئله با نتایج حاصل از تحقیق حاضر هم خوانی دارد . افسردگی در سالمندان از مهمترین عوامل خود کشی به شمار می آید. در مردان سالمند میزان خودکشی بیشتر بوده. و با افزایش سن بیشتر هم می شود. به طوری که مردان بالای 50 سال که حدود 10 درصد کل جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند. حدود 30% خود کشی ها را به خود اختصاص می دهند.  برخی از بیماری ها مثل : مولیتیل اسکلروز، هیپوتیروئیدی، لوپوس ، هپاتیت ،ایدز و کمبود ویتامین ها  علائم افسردگی را در سالمندان تقلید یا تشدید می کند. واختلالات شناختی ثابت و گذرا ایجاد  می کند. همچنین دارو هایی مثل : آنتی هیستامین ها ، ضد اضطراب ها، دارو های ضد فشار خون ، آنتی بیوتیک ها و کورتون می توانند. موجب افسردگی سالمندان شوند. دربا ره اختلال خلقی افسردگی همین بس که در دوره ی سالمندی دومین مشکل عمده ی انسان می باشد و به همین دلیل در این مقاله مفصل درباره اختلال خلقی افسردگی بحث خواهد شد.

تاثیر حمایت اجتماعی بر روی افسردگی :

تا کنون مطالعات زیاد ی در زمینه ی  رابطه ی بین حمایت اجتماعی  و افسردگی انجام گرفته است. نتایج پژوهش جورج، بلیزر ، هیوز و فاولر (1989) در مورد تاثیر حمایت اجتماعی بر روی عوارض افسردگی افرادی که سن آنها بیش از 60 سال است ، نشان می دهد که عدم حمایت اجتماعی ذهنی زمینه ساز افسردگی می باشد. قبلا نیز مورفی( 1982) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده بود که سالمندانی که محرم اسرار ندارند. در مقابل افسردگی به مراتب آسیب پذیر ترند. این پژوهشگر که تغییر در سطح روابط صمیمی سالمندان  افسرده را مورد مطالعه قرار داده بود، مشاهده کرد بیماران افسرده ای که یک سال بعد درمان شدند، معتقدند: که در کیفیت روابط آنان  با دیگران بهبودی چشمگیری حاصل شده است. مطالعات فوق نشان می دهند . که بین حمایت اجتماعی و افسردگی رابطه ی معکوس وجود دارد. حمایت اجتماعی ابعاد متفاوتی دارد . آلووی و بینگتن (1987) معتقدند که ابعاد ساختاری و عملکردی ، اساسی ترین ابعاد حمایت اجتماعی هستند. بعد ساختاری حمایت اجتماعی عبارت اند از : ویژگی های کمی وعینی منبع حمایت (کوهن وویلس، 1985) پژوهش های زیادی در زمینه های ساختاری و عملکردی حمایت اجتماعی در ارتباط با افسردگی انجام شده است. در پی مطالعه سالمندان افسرده ، جورج و همکاران (1989) ، نتیجه گرفتند که هر دو بعد ساختاری وعملکردی حمایت اجتماعی  در روند افسردگی تاثیر زیادی دارند ، به ویژه اگر حمایت اجتماعی  از نوع ذهنی باشد.  چنین به نظر می رسد که حمایت اجتماعی ذهنی عامل بسیار موثری در پیشگیری از افسردگی است. کوهن و ویلس (1985) : معتقدند که برای پیشگیری از افسردگی بعد عملکردی حمایت اجتماعی به مراتب مهم تر از بعد ساختاری آن است.  در همین زمینه فیور، کپل ، بکر ، ککس (1986) رابطه ی بین افسردگی و حمایت اجتماعی  عملکردی زنانی را  که شوهرانشان مبتلا به بیماری آلزایمر بوده و از فشار روانی رنج می برند را مورد مطالعه قرار می دادند نتایج نشان دادند که عدم رضایت از حمایت های اجتماعی اولین نشانه ی افسردگی . در این اشخاص بود. ضمنا به نظر کراوز ، لیانگ، و یاتومی (1989) به نسبتی که سالمندان از حمایت اجتماعی موجود ناراضی باشند. به همان نسبت نیز علائم افسردگی در آنان ظاهر می شوند. از مطالعات فوق می توان نتیجه گرفت که رضایتمندی کیفی از حمایت اجتماعی از بروز علائم افسردگی در سالمندان جلو گیری می کند. ارتباط میان حمایت اجتماعی و افسردگی پدیده ی بسیار پیچیده ای است.  پژوهش های زیادی نشان می دهد . که میان فقدان حمایت اجتماعی و افسردگی ارتباط مستقیم وجود دارد.   این ارتباط را کو هن و ویلس (1985)  با دو الگوی کاملا متفاوت که عبارت اند از : الگوی تاثیر مستقیم و الگوی تاثیر حفاظتی  توضیح داده اند. بر اساس الگوی تاثیر مستقیم جذب افراد به شبکه حمایت اجتماعی  و استفاده از آن باعث تضعیف اثرات منفی فشار روانی می شود.  کوهن و سایم (1985)  و گانستر و ویکتور (1988) معتقدند وجود حمایت اجتماعی  تاثیر مستقیم بر افسردگی می گذارد . بر اساس الگوی تاثیر حفاظتی ، حمایت اجتماعی افراد ، را در مقابل اثرات بیماری زای  رویداد هایی که فشار های  روانی را تشدید می کند. حفظ می کند . بنا بر نظر کوهن و ویلس (1985) حمایت اجتماعی در حد فاصل بین رویداد های فشار زای روانی و نیز واکنش به آن ها وارد عمل شده، باعث تضعیف پاسخ نامناسب به فشار روانی می شود. تا کنون بررسی های فراوانی بر اساس این دو الگو انجام  شده است . کوهن ، ترسی ، و هلمز (1986) و انشینسل و فرریچ (1982) با مطالعه تاثیر حمایت اجتماعی بر در رویا رویی با فشار روانی بر افسردگی سالمندان به این نتیجه رسیدند که این تاثیر بیشتر جنبه مستقیم دارد. تا جنبه ی حفاظتی،  در حالی که کراوز (1986) با بررسی نقش حمایت اجتماعی در کاهش تاثیر عوامل فشار زای روانی روزمره ، برای پیشگیری از افسردگی سالمندان  معتقد است که حمایت اجتماعی نقش حفاظتی دارد. به نظر این پژوهشگر ، تفاوت های مشاهده شده  در مقایسه نتایج حاصل از این دو الگو در اغلب موارد ناشی از روش های تجربی متفاوتی است. که پژوهشگران به کار گرفته اند. با توجه دقیق به ادبیات تحقیقی موجود به این نتیجه می رسیم که الگوی تاثیر حفاظتی ، بیشتر برای بررسی مقیاس  دسترسی به احساس حمایت اجتماعی و الگوی تاثیر مستقیم ، درارتباط با بررسی درجه جذب افراد به شبکه ی حمایت اجتماعی استفاده شده اند. نهایتا، مطالعاتی که به ابعاد ساختاری حمایت اجتماعی  توجه دارند . از الگوی تاثیر مستقیم دفاع می کنند. در حالی که مطالعاتی که به ابعاد عملکردی  حمایت اجتماعی  توجه  دارند. از الگوی تاثیر حفاظتی دفاع می کنند. همانطور که می دانیم فشار روانی می تواند عامل سوق دهنده ای به سو ی افسردگی باشد. به این دلیل توجه ویژه ای روی واسطه های فشار روانی شده است. به نظر کارسن ، بوچر ، و مینکا (1998)  بسیاری از عوامل فشار زای روانی  بالقوه باعث ایجاد صدماتی در راه سازگاری  انسان ها می شوند.  فرای (1989)   پس از بررسی ادبیات تحقیقی موجود در زمینه ی این واسطه ها به سه الگوی وابستگی اسنادی از نوع شناختی ، رفتاری ، و اجتماعی اشاره می کند .  اولین واسطه فشار روانی ، الگوی منبع شناختی است ، که در برگیرنده ی الگوی ادراک خویشتن ، و خود سنجی است . که روی فشار روانی تاثیر می گذارد. براسا س این الگو ، ادراک خویشتن ،خود کفایی ،  احساس کنترل ، و مهارت های سازگاری باعث تعدیل تاثیر عوامل فشار زای روانی در سالمندی می شود از این نظر سالمندانی که دارای ادراک مثبت ازمهارت های  خو د می باشند.  در مواجهه با عوامل فشار زای روانی آن را به طور ساده تری ارزیابی می کنند. مطالعه هلاهان (1987) در زمینه تاثیر منابع شناختی نشان می دهد . که خود کفایی از افسردگی جلوگیری می کند . علا وه بر این مطالعات کراوز ، هزروگ،و بیکر (1992) نشان داد که ارائه حمایت اجتماعی به دیگران خود به خود باعث افزایش خویشتن داری می شود . لذا حس خویشتن داری با کاهش افسردگی ارتباط تنگا تنگی دارد ، یعنی به نسبتی که حمایت اجتماعی از دیگران افزایش پیدا می کند.  احتمال افسرده شدن نیز کاهش می یابد. دومین واسطه ی فشار روانی  الگوی منابع رفتا ری است. بر اساس این الگو ، فعالیت های جسمانی و ذهنی به هنگام ارزیابی عوامل فشارزای  روانی سبب تعدیل عوارض ناشی از رویداد های منفی نزد سالمندان می شود.  سومین واسطه ی فشار روانی ، الگوی منابع اجتماعی است . که شامل حضور و دسترسی به حمایت دیگران ، رضایتمندی از حمایت ، صمیمیت در روابط ، و نیز شبکه ی اجتماعی است فری (1989) معتقد است که این منابع به سالمندان کمک می کند تا فشار های روانی را تحمل کنند. مطالعه ی حاضر به ارزیابی الگوی منابع اجتماعی فری (1989) پرداخته است . و توجه ی ویژه ای به تاثیر منابع محیطی ، از جمله تاثیر حمایت اجتماعی  بر افسر دگی سالمندان مبذول می دارد . تا کنون رابطه ی بین حمایت اجتماعی و افسردگی و نیز رابطه بین فشار روانی و افسردگی بررسی شد . اینک انواع مختلف منابع مختلف حمایت های اجتماعی بررسی می شوند. سارا سن ،   سارا سن و پیرس (1990) ابعاد حمایت اجتماعی را به پنج دسته تقسیم کرده اند . که عبارت اند از : حمایت هیجانی ، حمایت شبکه ی اجتماعی ، حمایت عزت نفس، حمایت وسیله ای ، و حمایت اطلاعاتی . حمایت هیجانی ، عبارت است از مهارت در کسب استعانت از دیگران به هنگامی که فشار روانی افزایش می یابد؛2:حمایت شبکه اجتماعی ، موجب کاهش فشار روانی از طریق دسترسی به عضویت در شبکه و کمک کردن به فراموش کردن مشکلات می شود ؛ 3:حمایت عزت نفس، به دین مفهوم است که دیگران به فرد بقبولانند. که قابلیت های ویژه ای دارد؛  4: حمایت وسیله ای ، عبارت است از دسترسی به منابع مالی وخدماتی ، زمانی که فرد برای سازگاری با رویداد های فشار زای روانی به آن ها نیاز دارد ؛ و 5:حمایت اطلاعاتی ، عبارت است از ارائه اطلاعات برای درک عوامل فشار زای روانی . بنا بر نظر سیمن و برکمن (1988) مجموعه ی ساختی شبکه ی اجتماعی سالمندان ( ابعا د شبکه ، ارتباط رویارویی، و مجاورت جغرافیایی) و نیز وجود عوامل خاص ارتباطی آن ها  (شوهر،زن، دوستان ،...) در ارتباط تنگا تنگ با دسترسی به رضایت مندی از هر دو نوع حمایت وسیله ای و هیجانی می باشد. رضایتمندی از این دو نوع حمایت به نحو بارزی ، در ارتباط با افزایش تعداد معاشرت های ماهانه می باشد.  مورفی (1982) در مطالعه ای که در مورد ریشه های اجتماعی افسردگی انجام داد . به این نتیجه رسید ، سالمندانی که دسترسی به فردی ندارند. که محرم اسرارشان باشند . در مقابل افسردگی آسیب پذیر ترند. علاوه بر این فلتن وبری (1992)  می خواستند بدانند . که آیا تغییر در منشا حمایت ، باعث تغییر در دسترسی به حمایت اجتماعی و رضایتمندی از حمایت اجتماعی می شود. یا خیر ، نتایج به دست آمده حصل از این پژوهش نشان می دهد ،که گر چه به طور کلی دسترسی به حمایت اجتماعی ذی قیمت می باشد . لیکن برخوردداری از حمایت عزت نفس به مراتب سودمند تر است، به ویژه اگر منشا آن خارج از خانواده باشد. در مطالعه تاثیر حمایت اجتماعی ارائه شده از منابع مختلف بر افسردگی سالمندان ، دین ، کلودی ، و وود (1990)متوجه شدند که افسردگی به ترتیب درجه ی اهمییت ، تحت تاثیر کمیت حمایت احساسی دریافت شده از طرف دوستان ، همسر، و فرزندان قرار می گیرد.  این پژوهشگران معتقدند: که تاثیر منابع متفاوت حمایت اجتماعی در ارتباط تنگا تنگ با تعبیری است . که این افراد از آن ها دارند. حال وقتی ازارتباط میان فشار روانی و نیز حمایت اجتماعی با افسردگی صحبت می شود، بایستی به تاثیر حفاظتی حمایت اجتماعی توجه شود، زیرا تاثیر فشار روانی به سلامت روانی سالمندان بستگی به سطح حمایت اجتماعی  آن ها دارد،(کوهن و ویلس 1985) نتایج پژوهش کراوز (1987) نشان داد که میان فشار روانی،حمایت اجتماعی ، و اختلالات روانی در واقع رابطه ای مثبت وجود دارد ؛ یعنی حمایت اجتماعی با تقویت عزت نفس و کاهش اثرات منفی فشار روانی مانع بروز اختلالات روانی می شود. کپلان (1981) نیز معتقد است ، که به هنگام افزایش فشار روانی ، اشخاصی که از حمایت اجتماعی زیادی برخورددار هستند. علائم افسردگی در آنان دیده نمی شود. بنا بر این , حمایت اجتماعی با افزایش درک صریح رویداد های فشار زای  روانی باعث کاهش تاثیر فشار روانی می شود.

تاثیر خاطره گویی بر کاهش افسردگی سالمندان:

درمان از طریق خاطره گویی عبارت است از موقعیت و مداخله ای است . که اغلب برای افراد سالخورده به کار می ارزش های شخصی را دارد. خاطره گویی همچنین ممکن است . ابزاری برای تطابق فرد با گذشته ناخوشایند خویش باشد.  پژوهشگران اعتقاد دارند. که خاطره گویی سازو کاری برای سازگاری فرد با تغییرات می باشد.(  برتساید 1995). بنابراین ، گفتن خاطرات برای فردی دیگر یا در  یک گروه، می تواند . فایده ی درمانی داشته  باشد ؛ به این دلیل که سهیم کردن دیگران در خاطرات خود  ممکن است . احساس تمامیت خود را در  افراد  تسهیل کند. نقش خاطره گویی برای فرد سالمند عبارت است از : ارتقای ادراک خود ، حفظ خاطرات و تاریخ فردی و گروهی ،غلبه بر محدودیت های جسمی جهان مادی ، ایجاد فرصتی برای درک قوانین بشری و انسانی ، و تقویت  راهبرد های مقابله ای(نایت2004) کاهش افسردگی سالمندان به  ویژه زنان سالمند (جونز و بک لیتل 2002؛ جونز، 2003 ) حل تعارضات گذشته و برقراری تعادل در زندگی افراد و کاهش افسردگی(بولمیجر 2007و2003)، کاهش احساس تنهایی (چیانگ ، 2009) و باز سازی داستان زندگی و ارزیابی تجارب مثبت و منفی زندگی (بریانت ، اسمارت و کینگ ،2005) . خاطره گویی در بالا بردن اعتماد به نفس افراد نقش دارد وبا در میان گذاشتن خاطرات شخصی گذشته با دیگران احساس مثبتی از هویت فردی در افراد ایجاد می شود. خاطره گویی و مرور زندگی گذشته همچنین می تواند. به نحو ارزشمندی در حل معضلات باقی مانده  در گستره و فرایند تحول افراد و نیز خاطرات منفی مربوط به آن نقش داشته باشند. (هیت،1995 کپلیزو اروکه ،2002؛کپلیز،ارووکه و چادهری ،2005). با توجه به مطالب ذکر شده چنین به نظر می رسد که توجه به مسائل و مشکلات دوران سالمندی به علت حساسیت این دوره ی تحول الزامی است؛ از سوی دیگر استفاده از راه کار های ساده مانند : جلوگیری از احساس تنهایی  و از این دست مراقبت های دوران سالمندی ضروری می نماید . اعتقاد بریانت، اسمارت و کینگ (2005)بر این اساس می باشد که خاطره گویی و مرور زندگی باعث کاهش یا جلو گیری از اضطراب و افسردگی فرد سالمند می شود .  (بولمیجر 2003-2007) نیز اعتقاد دارد . خاطره گویی در کاهش افسردگی فرد سالخورده بویژه سالمندان غیر بستری تاثیر دارد. پیگیری 3 ماهه در پژوهش چیانگ (2009) نشان داد که خاطره گویی تاثیر معناداری بر کاهش افسردگی  فرد سالمند دارد. بنابر این به نظر می رسد خاطره گویی  با بهبود بخشیدن به سازمان دهی شناختی و ارتقای عملکرد شناختی سبب مقابله ی منا سب با مسائل زندگی می شود . از سوی دیگر ، با افزایش احساس رضایت از زندگی و اعتماد به نفس افسردگی کاهش می یابد . ؛ همچنین با ارتقای تعاملات اجتماعی  و استفاده از خاطره گویی به عنوان سرگرمی برای اوقات فراغت می توان سبب کاهش احساس افسردگی و تنهایی فرد سالمند شد چیانگ (2009) معتقد است .که خاطره گویی تاثیر معنا داری بر کاهش احساس تنهایی سالمندان و بالا بردن سطح روابط اجتماعی آنان دارد.  کونز و سلتیز(2007)  بر  این عقیده اند که شرکت در فعالیت های خاطره گویی  باعث بهبود روابط اجتماعی ، شغلی ، و خانوادگی می شود. خاطره گویی تمرکز بر تعاملات مثبت با کیفیت بالاست  و به افراد اجازه می دهد . تا در مورد آنچه برایشان مهم است . صحبت کنند. محیط حمایتی و  آرامش بخش فراهم  می کند. ومیزان تعامل افراد را بالا می برد.

روان درمانی سالمندان:

شیوع و نیاز ها : ازدیاد بیش از حد سالمندان در دهه های گذشته باعث افزایش توجه روان درمانی و مداخلات روانشناسی بالینی شده است . همان طور که گفته شد بیشترین عوارض بیماری در انسان ها در دوران سالمندی دمانس و افسردگی است . که از سنین 65 سال به بالا اتفاق می افتد .دمانس در افراد بالای 65 سال حدود 5% سالمندان  بالا ی 80 سال حدود 20% و بالاتر از 90 سال 30% است. 50% سالمندان روی هم آلزایمر و دمانس دارند  10% دمانس از نوع واسکولار  و 25% به ترکیب دمانس و آلزایمر از نوع واسکولار مبتلا هستند. افسردگی اساسی دراین گروه سنی  حدود 5 تا 10 درصد افراد را در بر می گیرد. اختلالات فوبی در 5 تا 10 درصد سالمندان وجود دارد.  از این گذشته چند اختلال روانی دیگر هم در سالمندی شناخته شده است. نرخ خودکشی سالمندان 40 در 1000000 می باشد یعنی 2 برابر نرخ خودکشی در جوان تر ها به خصوص در مردان است. تشخیص اختلالات خواب 20 درصد مشکلات سالمندی است . در کل حدس زده می شود حدود 25 در صد افراد بالاتر از 65 سال دارای یک یا بیشتر از یک آسیب روانشناختی دارند: .

 سومین وچهارمین دوره زندگی سالمندان جوان و سالمندان

در روانشناسی پیری شناسی مرسوم است . که افراد 30 سال یا بیشتر 30 سال  بعد از بازنشستگی به دوره سوم

وچهارم زندگی می رسند. مرز بین دوره سوم و چهارم زندگی در سالمندان در 75 تا 80 سالگی است . پیشرفت

پزشکی باعث شده است. دوره سوم برای بیشتر مردم  در کشور های پیشرفته با محدودیت های غیر قابل جبران

  مواجه نمی باشد. دوره سوم با افزایش فعالیت های مختارانه مانند : سرگرمی ها، مسافرت  ها  روبه رو است . و یا

امکاناتی که قبلاً بوده گسترده تر شده و دستها باز تر است. به همین جهت بالتز( 1997 ) واژه bars époque را انتخاب کرد .

دوره ی چهارم،  برعکس به خاطر افزایش عوامل خطر ارگانیک و جسمی که نیمی از این قشر را در بر می گیرد.

مشخص شده است . معمولا اختلالات همراه ، معلولیت ها و بیماری هایی هم که به سختی توسط پزشک علاج می

شوند ، اضافه می شوند، علاوه براین شعاع عمل و شبکه های اجتماعی نیز کوچکتر می شوند، و رفتن به خانه ی

 سالمندان مطرح می شوند. امروزه نویسندگان پیری شناس ، به علت تغییرات جمعیتی ، از یک تقسیم بندی سه

گانه ی پیری بعد از بازنشستگی صحبت می کنند. و سالمندان جوان (تا 75 سالگی)  سالمندان در سنین میانی

سالمندی (75 -80 تا 90 سالگی ) و سالخوردگان (بالاتر از 90) . با وجود این که این تقسیم بندی راهنمایی کننده

است . اما چون ما را به سن محدود می سازد کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.

 تفاوت سالمندی نرمال ، بیمارگونه و آرمانی :  

تکامل روانی سالمندی در دوره های زندگی نشان می دهد که. فرایندی متفاوت و منحصر به فرد می باشد. که در چند بعد و چند جهت قرار می گیرد. چند بعدی و چند جهتی به این معنا می باشد. که تکامل یک فرد در ابعاد شناختی _  اجتماعی و سلامتی متفاوت است و ثابت شده است . که افراد تا سنین بالای پیری قابلیت تکامل  پذیری در بسیاری از ابعاد را دارند. تغییر پذیری متفاوت است . و این تفاوت های فردی تا سنین بالا وجود دارد . مثال های برجسته ، افراد بالای 100 سال هستند. مثلا ملکه ی انگلیس ، فیلسوف هانس جورج گادامر ، و سناتور تورموند. با توجه به تغییرات زیاد درون فردی ، در پیری شناسی بین سه نوع سالمندی : طبیعی – بیمار گونه و

آرمانی تفاوت گذاسته می شود.  سالمندی طبیعی  با تغییرات جمعیتی در رسیدن به سن میانه زندگی مشخص می شود. و فقط با از دست دادن عملکرد های بدنی – جسمی و روان شناختی که خاص این دوره است  مشخص می شود. (مثلاً آرتروز در 70 سالگی ، آسیب های شناختی خفیف که افراد بالای 80 سال دارند)، سالمندی بیمار گونه  همراه با بیماری و کم شدن زیاد عملکرد های اساسی  و کیفیت زندگی است . این سالمندی سرشار از بیماری ها است. سالمندی آرمانی با هدف داشتن در زندگی ، استقلال زیاد ، و احساس آسایش و رسیدن به اهداف شخصی مشخص می شود. مانند:مثال هایی که از افراد 100 ساله که قبلا گفتیم . مرز بین سالمندی طبیعی و آرمان گونه مشخص نیست، برای مثال فرامو شی مقطعی را صرفاً  نمی توان بیماری تلقی کرد، یک تحلیل چند بعدی برای تشخیص سالمندی طبیعی اساسی است. این امر باید توسط تشخیص چند لایه ای وسیع انجام شود. به طوری که خود را  به طور مقطعی که سالمندان با مشکلات رفتاری مواجه می شوند محدود نکنیم. 

 

دیدگاه سود و زیان (بدست آوردن ها واز دست دادن ها) : 

بعد از آنکه روانشناسی رشد مدت زیادی تحت تسلط نظریه های مرحله ای (برای مثال اریکسون 1996 حمایت تجربی نداشت.) بود. تعداد زیادی نتایج پراکنده ولی مرتبط با هم همه را به این نتیجه رساند ، که دیدگاه فرا نظری و مدل های چهار چوبی اساسی کار قلمداد شوند، و یک دیدگاه  مرکزی می گوید، که پویایی رشد ، با ازدیاد سود و کم کردن ضرر انجام می شود. (بالتر،1997). در سالمندی امکان بالا بردن سود کمتر از جوانی است ، ولی به طور کلی این امکان از بین نرفته است . یادگیری رفتا ر های جدید و استفاده بیشتر از پیشرفت های اجتماعی فرهنگی و فنی سود تلقی می شود. پختگی ،هوش علمی در زندگی (دانش زندگی ) ، یا تجربه زندگی نیز همین گونه  است . کاهش توانایی ها ، کم شدن شبکه های اجتماعی ، وجود بیماری هایی که شبکه های اجتماعی را کم می کند. و معلولیت ها به عنوان ضرر محسوب می شوند . پویایی رشد در این دیدگاه متکی بر این ایده است ، که در دل بحران ها ، فرصت ها ، شانس ها یی هم  وجود دارد . در برخی توصیف ها در مورد این دیدگاه جزء سومی هم  به نام تمایل به حفظ موجودیت مطرح می شود ، فرایند  حفظ موجودیت ، تلاش برای جلوگیری از پس رفت است ، دیدگاه سود و زیان اساس مدل های مدرن مداخلات پیری شناسی است

مدل انتخاب بهینه یا جبران :

این مدل در سطحی از مداخلات روانشناسی  و رواندرمانی سالمندان به طور سودمندی قابل استفاده است. در این

مدل سه جزء وجود دارد . لنتخاب بهینه و جبران که به صورت زیر تعریف می شوند (بالتر و کارستنن،1996): انتخاب به گزینش و تغییر اهداف و رفتار ها در زمینه ای محدود از راه های قابل انجام و تمرکز بر محدودیت های منابع و تخصصها اشاره دارد. بهینه حاکی از تقویت و استفاده از منابع قابل دسترس برای رسیدن به اهداف قابل دسترس می باشد. هدف جبران یادگیری و استفاده از امکانات در مقابل محدودیت ها و زیان ها  است . انتخاب به تطابق استاندارد ها ، اهداف و انتظارات نیازدارد ، جبران وقتی نیاز است ، که توانایی ها ومهارت ها به طور کامل یا ناقص از بین بروند. ولی اهداف مربوطه حفظ شوند . در این زمینه باید راه های جدیدی برای رسیدن به هدف جستو جو شوند. بهینه هنگامی است که منابع وامکانات ایجاد وتقویت شود. بنابر این سالمندان می توانند  به تکامل ادامه دهند. و اهداف بلند مدت تری داشته باشند.  همچنین در شرایطی قرار بگیرند که از نظر بدنی قوی تر و فعال تر شوند .و قابلیت های روانی بهتری به دست آورند. مداخلات روانشناختی برای انتخاب در موقعیت های زیر مورد نیاز می باشد ، از دست دادن شریک زندگی ، به اتمام رسیدن زندگی شغلی ، از دست دادن عملکرد ها ، نقص بدنی و معلولیت . انتخاب به انگیزه ، آمادگی شناختی وعمل محوری نیاز دارد . مداخلات روانشناختی برای اهداف بهینه به این منظور است ، که برای انتخاب ها از امکانات بهتر استفاده شود. مداخلات برای فرایند بهینه در این زمینه ها مطرح می شوند.: 1:محیط فیزیکی (به عنوان مثال دکوراسیون خانه ، وضعیت پله ها ، ساز گار کردن خانه برای افراد سالمند) ، استفاده از سرویس ها غذایی ، بیمارستان وخرید) که افراد خانواده ، شریک زندگی با دولت فراهم می آورد . مداخلات روانشناختی برای جبران بر اساس مفهوم نقش پذیری یا بی تحرکی در پیری شناسی است . این مفهوم می گوید برای تکامل باید از توانایی هایی استفاده شود در غیر اینصورت باعث ناتوان شدن می شود. تحقیقات مداخلات روانشناسی  پیری نشان داده است .سالمندان دارای بک سرمایه ی بزرگ روانی هستند. که با تمرین و یادگیری می تواند فعال شود. به عنوان مثال : در زمینه ی حافظه ،  توانایی های اجتماعی ، فعالیت های روزانه ، بیماری های مزمن ، و مشکلات جنسی . برای درمان افسردگی سالمندی،( هات زینگر،2000) از مدل انتخاب بهینه یا جبران به عنوان پایه نظری برای دستور العمل های درمانی

استفاده کرد. بنابر این مدل های روانشناسی پیری به وضعیتی می رسند که برای روان درمانی دستورالعمل دارند، جایی که قبلاً  نظریه های شناختی و روانکاوی قرار داشتند . در سال های نه تنها  در علم مدل های پایه ی علم پیری شناسی  تکمیل و تطابق حاصل شده است. بلکه در روانشناسی بالینی نیز 2 مدل نیز برای رواندرمانی سالمندان مطرح شد است. که توضیح داده می شوند.

مدل زمینه ای ، گروه سنی، پختگی، چالش خاص :

مدل (ccmsc) توسط نایت (1996) برای جواب به این سئوال که چرا و چگونه روان درمانی باید برای درمان

بیماران سالمند  تطبیق یابد . مطرح شد. این مدل بر مبنای یافته های روانشناسی گستره زندگی و پیری شناسی

است. و برای نظریه های مختلف و مدارس روان درمانی کاربرد دارد. 

تاثیرات گروه  سنی:

وقتی توسط د ر مانگر ها تفاوت گروه سنی مورد توجه قرار بگیرد و جدی تلقی شود ،این تفاوت نقش مهمی در

روان درمانی سالمندان دارد. فردی از یک گروه سنی با عضویت در گرو ه، سال تولد ، توانایی های اجتماعی ، باور ها ، ابعاد شخصیتی ، و قناعت مشخص می شود. این ویژگی ها به طور ثابت تا سالمندی باقی می مانند. توانایی بهتر در نتیجه گیری و جهت یابی فضایی بهتر در گروه های سنی جوانتر مثال هایی از تفاوت های گروه های سنی است. که به خوبی مورد بررسی قرار گرفته است. بعضی گروه های سنی در توانایی حساب کردن وتوانایی کلامی نیز برتر هستند.  تفاوت های قوی تاریخی__ اجتماعی که گروه های سنی یکی پس از دیگری داشته اند. بر شخصیت اعضای این گروه ها تاثیر گذاشته است. به عنوان مثال : عده ای در طی  جنگ جهانی دوم به خوبی یاد گرفته  بودند ، در موقعیت های کمبود و اضطرار به  چیز های خوب فکر کنند. اما نسل های جدید چنین تجربه ای را نداشتند. توجه به تفاوت های گروه های سنی باعث می شود . رواندرمانگر به تفاوت های تاریخی___ اجتماعی علاقمند وحساس باشد  بعضی از روان درمان گر ها گمان می کنند، این توجه باعث گیجی و چالش است. تفاوت گروه های سنی در بیماران به این نحو اثر دارد که ممکن است شرایط زندگی باعث ایجاد یک افسردگی یا حداقل حفظ وتداوم افسردگی  شود .  در گروه های سنی قدیمی تر ، طلاق پدر و مادر ، تاثیر مهم و استرس اجتماعی ایجاد می گردد.که باعث شد افرادی در تمام زندگی به افسردگی حساس باشند

 زمینه ها :  در مدل بالا منظور از زمینه ها صور زندگی و انطباق بیماران با آن است . برای مثال : مکانیسم های پزشکی و زندگی در خانه های سالمندان و یا خانه هایی که نیاز  به پرستار دارند. برای مداخله ی درمانی ، وقتی که مداخلات بر اساس مدل های رفتاری و یادگیری اجتماعی است، آگاهی از زمینه ی اجتماعی سالمند مهم است، شرایط تقویت کننده ای  که باعث ناسازگاری رفتاری و اثر منفی می شود اغلب به علت زمینه های محیطی است. به عنوان مثال: ساکنان خانه ها ی سالمندان ریسک بیشتری برای افسردگی دارند. در این  مکان ها افسردگی ، به طورمقطعی به علت بیماری های مزمن  و مشاهده ی ناتوانایی های  ساکنان  دیگر و همینطور بالا بودن میزان مرگ به وجود آید. از این گذشته می تواند ، به علت مشخصات سازمانی  آسایشگاه نیز باشد . وابستگی آموخت شد به علت پذیرایی طولانی مدت از  سالمند هم می تواند  باعث شود افسردگی همچنان باقی بماند. پختگی:  این موضوع در رابطه ی در مانی مهم است. که بدانیم سالمندان  در طی رشد خود به منابعی دست یافته اند.  تجربه ی زندگی سالمندان دانشی است در مورد دنیا ومردم، سالمندان در زمینه های مختلف قدرت تشخیصی خوبی  دارند. چرا که در مقاطع مختلف و با اقشار مختلف در تماس بوده اند . به عنوان مثال : تجربه هایی در شغلشان، تجربه هایی با خانواد اشان، با جامعه و تاریخ ، در ارتباط با توانایی های   شناختی اساسی، تا سنین بالا ثبات دیده می شود. به عنوان مثال : درک کلامی ، هوش تجسمی، و ویژگی های ذاتی شخصیتی. سالمندان تجارب زیادی دارند ، که این دانش ها  می تواند ، در پیری در هم تنیده شود. تجربه هیجانی می تواند، با پیچی افسردگی اساسی را مثال می زند. که به دلیل این تجربه ها در سن بالا شیوع کمتری دارد. و یا در حالت های دیگر

خود را نشان می دهد.

چالش ها: سالمندانی که درخواست کمک دارند. باید در یک زمان با مشکلات مختلفی مانند: بیماری های مزمن ، معلولیت ها ، و از دست دادن افراد نزدیک بجنگند. این موضوع باعث می شود . توازن هیجانی آنها تهدید شود. برای همین علاوه برای فنون درمانی معمول به فنون های مشاوره ای خاص نیز باید توجه شود. مشاوره باز توانی ، مشاوره سوگ و مشاوره در مقطع گذر به خانه ی سالمند ان . برای حمایت روانشناختی انتفال به خانه ی سالمندان سه گروه را  میتوانیم در نظر داشته باشیم. (بایومان،2002) 1: افرادی که برای انتقال به خانه ی سالمندان نیازی به مشاوره ندارند  زیرا به اندازه کافی از منابع درونی و بیرونی موجود بهره مند هستند.

2:افرادی که به مشاوره حمایتی برای پیشگیری از پیامد های منفی این انتقال نیاز دارند . ولی با این حال از منابع

 تقریبا کافی هم برخورددار هستند. 3: افرادی که منابع لازم را ندارند. و به طور خاص اختلالات روانی دارند. نیازمند مشاوره اورژانسی برای انتقال و همینطور مداخله ای برای تداوم  زندگی هستند مدل فوق در محیط انگلیسی زبان پذیرش زیادی پیدا کرده است. اما کاربرد های آن مداخله ها ی جدید روان درمانی ها را در بر نمی گیرند. محدودیت آن عدم ارتباط با دانش  اختلالات است. و بخش بزرگی از تکاملات جدید و روان درمانی ها را در برنمی گیرد . به این دلیل مدل بعدی پیشنهاد می شود.

 مدل چهار چوبی سن و اختلال خاص:  

مدل پیشنهاد شده توسط مرکز (2002) . (مدل چهار چوبی به  معنای عوامل زیاد و پیچیده ) و این فرض اساسی قرار دارد که درمان روانشناختی سالمندان باید دو دیدگاه را همزمان در نظر بگیرد. دیدگاهی که مربوط به پیری است. دیدگاه اختلال خاص در سن بالا بیماری های بالینی تحت تاثیر عوامل تسهیل کننده و محدود کننده است. عوامل تسهیل کننده:

1:تبحر و تجربه ی زندگی: (پختگی ) :

عناصر بیو گرافیک، برای مثال علاقه ها ،توانایی ها ، تبحر ها(راهبرد های حل مشکل) ، و منابع بر فرایند رشد دگی ها ی پیری سازگار شود سالمندان می توانند پخته تر شوند.و کارها را بهتر انجام دهند.(نایت2002). تاثیر دارند. تبحر ها در درجه ی اول به زمینه و موقعیت ها بستگی دارند و در درجه ی دوم حالت رفتاری(خصیصه) هستند، ثابت شده است که سالمندان معمولا از همان راهبرد های حل مشکلات  استفاده می کنند.  که جوانتر ها استفاده می کنند. و در مواردی که در موقعیت های متفاوت راهبرد های دیگری را مورد استفاده قرار می دهند. از جای دیگر مورد استفاده قرار می دهند از جای دیگری سرچشمه می گیرد. و در هر حال عوامل مختص یک گروه سنی برای انتخاب راهبرد های حل مشکل وجود دارد. مقایسه ی گروه های سنی نشان داده است. که مسن ترها در مواق بحرانی بیشتر تمایل دارند از موقعیت دور شوند. و آن را تشریح کنند. تا اینکه با یک برنامه ی عملی  برخورد کنند. در ادبیات تحقیقی روانشناسی گستره زندگی ، تبحر در حل مشکلات با کنترل تکانه ها ، و راهبرد های یادگیری  سازگارانه شناخته می شو د . در حالی که عدم تبحر در حل مشکلات با عدم کنترل تکانه ها وتفسیر های ناکار آمد  از وقایع محیط نمایان می شود.  دیل، ( 1999) دو شکل از ناپختگی را مورد بررسی قرار داده است. جدیت (اصول گرایی) : حصول تجربه از طریق مشکلات . .  تفسیر مجدد ( وارونگی): تبدیل جنبه های منفی به جنبه های خنثی یا مثبت به همین صورت دو فرم ناپختگی هم مطرح شده است. تظاهر: به عنوان مثال یک تکانه پرخاش گرانه تبدیل به یک اتهام می شود که راهی برای کنار آمدن با مشکل است . فرافکنی: ویژگی های ناخواسته ی یک شخص به جای خود شخص به شخص دیگری نسبت داده می شود. تحقیقات نشان داده است که در زمینه ها وموقعیت های مختلف با افزایش سن راه های پخته تر،  بیشتر به کار گرفته می شود .

تغییرات هیجانی و انگیزشی :

در سال 1984 انگیزه ی مهم  در زندگی یعنی انگیزه موفقیت ، قدرت و روابط در گروه های سنی مقایسه  شدند.نتایج تحقیقات حاکی از تفاوت این انگیزه ها در مردان و زنان بود . انگیزه قدرت در گروه عا ی سنی در زنان  کمتر متغیر بود. ولی در مردان در سنین میانه بیشتر می شد. و در پیری کمتر  می شد . در زن ها انگیزه روابط در هنگام پیری پشت پرده قرار میگرفت . ولی در مرد ها د ر بین  گروه های سنی کمتر تفاوت بود. در مورد انگیزه روابط بین دو عملکرد می توان تفاوت قائل شد نیاز به اطلاعات و کیفیت هیجانی ، و تئوری انتخاب هیجان اجتماعی دلیلی بود برای این که نیاز به اطلاعات در سالمندان  به عنوان انگیزه ی ارتباطی عقب

 می رود . و یک کیفیت هیجانی خوب در اولویت قرار می گیرد.(بالتر و کارستنسن،1996) کاربرد این موضوع در مداخلات روان درمانی  آن است . که کمتر سعی شود شبکه ی اجتماعی بیمار گسترش یابد و به جای آن باید به  افزایش کیفیت هیجانی روابط پرداخت.

تعادل هیجانی :

هیجانات مانند: راهبرد ها ی حل مشکل  در درجه ی اول به موقعیت ها و زمینه ها وابسته است. تحقیق در مورد

زمینه ها و هیجانات نشان می دهد. که خط روشنی وجود دارد.

مطالعه <<دینرسو >>نتایج زیر را  نشان می دهد: 

__هیجانات مثبت به طور فزاینده ای در طی زندگی کم می شود.

__هیجانات منفی در زندگی ثابت می مانند.

__ با این وجود هیجانات مثبت بیشتر از هیجانات منفی باقی می مانند.

علت کم شدن هیجانات مثبت با افزایش سن،  هنوز مشخص نیست. اما دو فرضیه وجود دارد: 1: تعیین کننده های

موقعیتی   _ 2: هیجانات مثبت وابسته به تحریک .

تعیین کننده های موقعیتی : در این جا فرض می شود که هیجانات مثبت، بیشتر از موقعیت ها نشاًت می گیرند .

ولی هیجانات منفی به وضعیت شخصی  مربوط می شوند. در این حالت در پیری موقعیت ها برای هیجانات مثبت

جذابیت لازم را ندارند.

هیجانات مثبت وابسته به تحریک:   سالمندان کمتر دچار تحریک هیجانی می شوند(برای مثال به وجد آمدن) .

آنها بیشتر حالت رضایت از خودشان نشان می دهند که با تحریک کمتر ارتباط دارند.

تنظیم احساس خوب :  به نظر می رسد تنظیم احساس خوب عامل تسهیل گری برای روان درمانگری

سالمندان می باشد. احساس خوب دارای دو جزء هیجانی وشناختی قابل ارزیابی است. که همبستگی بالاتر از

متوسط دارند ، محور بسیاری از یافته های تحقیقی آن است.که احساس خوب تا دوره ی چهارم زندگی از ثبات

نسبی لازم برخورددار است.  از آنجا که این ثبات نسبی ظاهراً در تضاد با از دست دادن های دوران سالمندی است. در پیری به آن احساس خوب متناقض می گویند(اشتا ینگر،2000).

عدم تناسب شناختی با تاثیرات مثبت ناشی از تجمع تجربه ها ، توضیحی است که امروزه برای تناقض در احساس

خوب داده می شود . مقایسه های  اجتماعی (با دیگران) و مقایسه های زمانی ( با زمان قبل و بعد ) و همینطور مقایسه های پس رونده و پیش رونده (پسرونده مقایسه با آدم های بدتر از خود و پیش رونده یعنی مقایسه با آدم های بهتر از خود ). مقایسه های پیش رونده خود را به بهتر شدن تشویق می کنند.اما مقایسه های پس رونده نقش دلداری دهنده دارند. به این معنی که هرکس  می توا ند تصور می کند. از این هم بدتر می شود. مقایسه های اجتماعی و مقایسه های زمانی  می توانند . هردو حالت پیش رونده و پس رونده به خود بگیرند. در پیری مقایسه های زمانی با زمان های قبل بیشتر از سایر دوره های زندگی است. به نظر می رسد. دراین مورد مقایسه های زمانی پس رونده ( برای مثال درزمان جنگ وضع ما بدتر بود .) بیشتر مطرح می شوند. تمایل برای یادآوری بحران هایی که با موفقیت پشت سر گذاشته شده اند. ومشکلا تگذشته ای که حل شده اند باعث افزایش احساس خوب در سالمندان می شود.

محدودیت های تنظیم احساس خوب :

باید به این نکته اشاره کرد که تنظیم احساس خوب ، محدودیت های خاص خود را دارد. اولین محدودیت آن است که در مورد سالمندی نرمال و آرمانی قابل صدق است نه برای سالمندی بیمارگونه در دوره ی چهارم زندگی تنظیم احساس خوب  به مرزی می رسد که از آن به بعد توانایی فرا رفتن ندارد . در زمان سالخوردگی (ازکار افتادگی ) زیان ها (از دست دادن ها ) به  طور مرتب افزایش می یابد . بدون آنکه امکاناتی برای جبران این زیان ها توسط منابع بیرونی وجود داشته باشد . در این حالت به برهم خوردن احساس خوب دامن زده می شود.

عوامل محدود کننده:

اختلالات همراه به مانند: تجمع تجربه ها ، تجمع بیماری ها و شکایتها  هم فرایندی مرتبط با سالمندی است. 5% افراد بالای 70 سال 5 بیماری یابیش از 5 بیماری شناخته شده دارند. (استینهاگن، و بوکلت ،1999) 88/0 % تا 3/2 درصد این بیمارها از شدت کم برخورددار هستند. اگر به بیماری های جسمی اختلالات روانی را هم اضافه کنیم .  به طور متوسط، افراد بالای 70 سال  4/7 بیماری های قابل تشخیص دارند. فراوان ترین این بیماری ها که از شدت متوسط به بالا برخورددار هستند . عبارت اند از : 32% آرتروز 24% بیماری های قلبی با شدت های مختلف ،21% کمر درد، 18% بیماری های دائمی قلبی 10% پوکی استخوان 19% شکستگی استخوان ، یا درد ماهیچه ای،  11%  دیابت و 8% بی اختیاری ادرار از این اختلالات همراه نتیجه می شود که 87% سالمندان باید مرتب یک یا چند دارو مصرف کنند. بر اساس مطالعه مرکز تحقیقات برلین(1992)24% سالمندان این دارو ها را به طور صحیح نمی خورند.  برای رواندرمانگران مهم است  که دید بازی نسبت به بیماری های جسمی داشته باشند. (یک بیماری جسمی چگونه به وجود آمده است ؟ چگونه پیشرفت کرده ؟ و چه دارو هایی برای آن باید مصرف شود؟ و همینطور کیفیت  و میزان درد ناشی از بیماری).

تحلیل توانایی ها:

از نظر روانشناختی تحلیل توانایی های (تحلیل قدرت عضلانی ، بالا رفتن فشار خون) باعث آسیب در زندگی روزانه است. 4/1 افراد 75 تا 80 سال قادر نیستند به تنهایی خرید کنند. (استینهاگن،تیرن و بورکلت ،1999) 9% آنها برای حمام رفتن نیاز به کمک دارند. و 5% قادر به بالا رفتن از پله ها نیستند. با وجود این محدودیت ها و در حالی که می دانیم توانایی هایی هم وجود دارد. هنوز برای این افراد موضوع انتقال به خانه ی سالمندان مطرح نیست. تغییر مهم دیگر در سالمندان اختلال در حواس پنج گانه است. از همه بیشتر حواس بینایی و شنوایی است.

20% سالمندان اختلال دیداری و 15% اختلال شنوایی دارند. عینک و ذره بین نمونه ای از امکانات برای جبران اختلالات دیداری است. که می تواند دید معمولی دهد . برای اختلالات شنوایی هم دستگاه های  الکترونیکی وجود دارد. ولی هنوز گسترش نیافته است . بخشی از اختلالات حواس در این سنی قابل درمان شناخته نشده  به طوری که باعث می شود در تجزیه و تحلیل تاثیرات محیطی اشتباهات صورت گیرد . و پارانویا پیش آید .

فقدان در روابط بین شخصی :

از دست دادن همسر ، نزدیکان ، و دوستان و حتی در بعض مواقع فرزندان ، به عنوان یک عامل کمر شکن شناخته شده است. فشار روحی  ناشی از این موارد می تواند به سوگ تبدیل شود . می توان بین سوگی که در آن فرد از قبل انتظار از دست دادن کسی را داشته وسوگی که از دست دادن شخص محبوب برای فرد روی می دهد تفاوت گذاشت. تحقیقات در مورد سوگ نشان داده است. که سوگ در خود سه فرایند دارد: 1:عکس العمل بلافاصله به مرگ(شوک در اولین ساعت و روز ها) 2:_ فرایند میان مدت ( یکسال غمگینی) 3:پیامد های بلند مدت(سال ها بعد از فقدان) 90 درصد سوگ ها نرمال و 10 درصد آن ها پیچیده و در بعضی مواقع بیمار گونه هستند. سوگ نرمال در کوتاه مدت و میان مدت  باعث فشار روانی می شود. وبعد از یک سال شخص با شرایط جدید سازگار می شود.  یکی از عوامل خطر برای سوگ پیچیده مربوط به حالتی است که مرگ روی داده است(خود کشی __ عدم اطلاع از مرگ) .

محدودیت عمر :

برای محدودیت عمر به عنوان یک عامل تهدید کننده در روان درمانی سالمندان نمی توان توضیح قطعی داد این موضوع به تحقیقات علمی نیاز دارد. با توجه به دانش کنونی به نظر می رسد کنار آمدن با مرگ خود فراین آشنایی باشد.  که وقت و انرژی کمتری را نیاز دارد(اشتا بودینگر،1999) بر عکس ، وقتی در مورد خود وآشنایان نزدیک ،  موقعیت های مرگ آور  وجود داشته باشد. وقت و انرژی بیشتر نیاز است.  روان درمانی برای بیشتر مردم فرایندی است که نیاز به حوصله و  وقت دارد. این موضوع در سالمندان هم صادق است.

تعدیل هایی در اختلالات برای سالمندان :

تعامل بین عوامل تسهیل کننده و عوامل محدود کننده ی روان درمانی سالمندان،  در مدل سود و زیان مطرح است. ورای این موضوع باید از منظر اختلالات هم به روان درمانی سالمندان اشاره کنیم. در سنین بالای پیری با کمبود طبقه بندی اختلالات روانی روبه رو می شویم .تنها توصیفی که اکنون برای بیماری دمانس وجود دارد آن است که  با پیری ارتباط دارد.  طبقه بندی بسیاری از اختلالات روانی برای سالمندان مهم هستند. به منظور اینکه پدیداری این اختلالات را درتناسب با سالمندی جمع بندی کنیم.  به این دلیل نیاز به مفاهیم جدید در اختلالات روانی  در سالمندی و طبقه بندی این اختلالات است چون اختلالات بر اساس مطالعات روی بزرگسالان جوان است(جست،2000) دلایل زیادی وجود دارد که توضیح افسردگی اساسی خیلی تنگ نظرا نه جمع بندی شده است. ب طوری که در مورد شکایت های سالمندان قابل  تطبیق  نیست.  در تحقیقات مختلف شیوع افسردگی برای افراد بالای 65 سال 5درصد گفته شده است . ولی وقتی علائم فرعی هم مورد بررسی قرار می گیرد. شیوع 27% را شاهد هستیم  (هلمچن،1996) . سالمندان دوره های کامل افسردگی را که فقط چند روز (3 تا 4 روز ) طول می کشد گزارش نمی کنند.  استفاده از پیشنهاد تشخیصی آسن،(1990) برای افسردگی کوتاه مدت عود کننده در اینجا بیشتر می تواند کمک کند. بیماران واجد افسردگی کوتاه مدت عود کننده بهتر می توانند تشخیص داده شوند. چرا که افسردگی آنان چند بار در هفته در یک دوره چند ماه روی می دهد. اما معیار زمان برای افسردگی اساسی بیش از دو هفته و برای افسرده خوئی بیش از نیمی از روز در طی دو سال می باشد. اختلالات جزئی شناختی (اختلالات شناختی متوسط ،  همچنین اختلالات حافظه مربوط به پیری )از نظر بالینی مهم هستند. به طوری که شناخت ، تشخیص و روان درمانی آنها امکان پذیر است .

کاربرد روان درمانی مدل چهار چوبی :

بر اساس مدل چهار جوبی سه کاربرد مهم برای روان درمانی وجود دارد. که درباره ی آن ها صحبت می کنیم: مبنایی برای انتخاب بهینه ی اهداف درمان که با مشکلات بیماران و اهداف درمانی خاص سالمندان ارتباط دارد. باید به این سوال جواب داده شود آیا مشکلات تشحیص داده شده به راهبرد های درمانی دیگر علاوه بر آنچه برای بزرگسالان جوان وجود دارد نیاز هست یا نه . لازم است شیوه ها فنون روان درمانی  موجود برای استفاده در روان درمانی سالمندان تعدیل شوند .

انتخاب بهینه ی اهداف درمان :

اصطلاح انتخاب بهینه ی اهداف درمانی به موارد ذکر شده مانند : روانشناسی گستره ی زندگی  و انتخاب بهینه یاجبران (بالتر و کارستنسن،1996)اشاره دارد. انتخاب اهداف درمان با اختلالات جسمی و روانی همراه ارتباط داردو معمولا نمی توان یک طرح درمانی مشترک برای همه ی بیماری ها داشت به این جهت باید برای انتخاب اهداف درما نی اولویت  بندی خاصی را در نظر گرفت . سوالات راهنمایی که برای بهینه کردن اهداف درمان می توان مطرح کرد عبارت است از :

آیا در زمان مشخص به اهداف درمان که قابل قبول باشند می رسیم یا نه ؟

تا چه اندازه بعد از درمان ، درمان پایدار است ؟

در مورد اصول مورد نظر برای اهداف روان درمانی سالمندان برخی نویسندگان کار هایی انجام داده اند به عنوان مثال: اصل حد اقل مداخله ی متناسب (بوجسن ، و هیرش، 1997) .

بیان مشکل و درمان خاص سالمندی :

سالمندا ن معمولا برای این مشکلات به روان درمانی  می آیند: از دست ردادن نزدیکان ، وخیم شدن سلامت

جسمی ، شدت یافتن بیماری شریک زندگی ، مشکلات ارتباطی (با همسر و بچه ها) هم می تواند علت افسردگی

و ترس باشد. به عنوان مثال : اگر همسری بعد از بازنشستگی زیاد در خانه باشد. بعضی عادت ها وطرز تلقی های  او می تواند . مورد چالش قرار بگیرد. در این مورد اغلب سالمندان انتظارات بی مقدمه ای  از کمک روانشناختی دارند. بزرگسالان جوانتر میتوانند مشکلات خود را خیلی دقیق توضیح دهند . اما سالمندان انتظارات خودرا به صورت های زیر توضیح می دهند.

_می خواهم احساس بهتری داشته باشم.

_می خواهم دخترم مرا درک کن

_میخواهم مثل قبل باشم.

_می خواهم مرگ همسرم را برای  خود حل کنم.

_ می خواهم بیشتربتوانم کار هایم را تنها انجام دهم .

در تحقیقات روان درمانی هنوز هیچ برنامه ی  تحقیقی مستمر درباره ی اهداف  روان درمانی سالمندان وجود

ندارد(هالتفورد و گراو2000) . در تحقیقاتشان بین دو نوع از اهداف تفاوت می گذارند. یکی اهداف گرایشی ( تمایل

به چیز هایی) و دیگر تمایلات اجتنابی ( تمایل به دور شدن از چیز هایی). بررسی و تحلیل آن ها  از بیماران 16 تا 84 ساله  نتایج آن ها نشان داد بین سالمندان و جوانتر ها از نظر انگیزه برای اهداف تفاوت برجسته ای وجود دارد. مهم ترین اهداف گرایشی برای سالمندان نوع دوستی ، ایمان و حس هویت است.

نتیجه گیری :

مطالبی را که مرور کرده ایم همه دارای یک نقطه مشترک بودند . درباره ی شایع ترین بیماری موجود در دوران

پیری بحث می کرد و آن بیماری اختلال خلقی روانی ،افسردگی بود. به طور کلی بیماری های روانی در دوران

سالمندی شیوع چشمگیری دارند. و آن نیز افسردگی ، دمانس و... می باشد.

در این مقاله در بحث های گذشته درباره ی بحث اصلی مان یعنی افسردگی و روان درمانی بزرگسالان به تفصیل بحث شد.

اگر بخواهیم نتیجه ای خلاصه و مفید از بحث های گذشته داشته باشیم. می توانیم به صورت زیر نتیجه را گزارش دهیم:

افسردگی یکی از بیماری های شایع در دوران سالمندی می باشد. که تحت تاثیر بسیاری از

عوامل محیطی وزیستی است . به طور مثال: تاثیر حمایت اجتماعی بر افسردگی فشار روانی و... در صورتی که در دوره ی سالمندی سالمندان  مورد انواع حمایت ها (اجتماعی –هیجانی و..) قرار بگیرند. و احساس خود کفایی نسبت به خود داشته باشند دچار افسردگی نمی شوند.  و همچنین در سلامتی و بیماری جسمی-روانی افراد در دوران سالمندی نظریات اجتماعی-روانی تاثیر غیرمستقیم بسیاری بر جای می گذارد.

منابع

1:مروری بر مشاوره بزرگسالان :دکتر رحمت الله نورانی پور ؛عضو هیت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.

2:بررسی وضعیت شناختی و افسردگی سالمندان  مقیم سرای سالمندان و ساکن منازل شخصی ؛ دکتر محمد باقر سهرابی ؛دکتر پونه ذوالفقاری؛دکتر فرزانه مهدی زاده ؛سید محمد آقایان؛ مجتبی قاسمیان آقمشهدی؛زهرا شریعتی ؛ احمد خسروی.

3:تاثیر وضعیت فشار روانی و حمایت اجتماعی در افسردگی سالمندان ؛دکتر محمد رضا صادقی؛ دانشگاه منکتن کانادا ؛سوزان کاستنگه ؛ مریم رجوعی کارشناسی ارشد مشاوره ؛بیمارستان آبان،ایران.

4:تاثیر خاطره گویی بر میزان افسردگی و میزان تنهایی سالمندان؛ فاطمه شیبانی تذرجی: کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی. شهلا پاک دامن :استاد یار دانشگاه شهید بهشتی. محمد رضا حسن زاده ی توکلی : دانشجوی دکتری روان شناسی تربیتی دانشگاه شهید بهشتی.

5:بررسی اختلالات شناختی و افسردگی  سالمندان و ارتباط آنها با یکدیگر ؛ دکتر فریبا یزد خواستی، گروه روان شناسی؛ دانشگاه اصفهان.

6:تاثیر معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی و ارتقای معنای زندگی زنان سالمند؛دکتر تقی پور ابراهیم؛استاد یار دانشگاه شهید بهشتی. دکتر رویا رسولی ؛استاد یار دانشگاه یزد.

7:روان درمانی سالمندان مفاهیم کنونی و جنبه های درمان ؛ دکتر تقی پور ابراهیم

8:نقش مشاوره در کاهش استرس دوران سالمندی شفیع آبادی، عبدالله .